مطالب ناب

ads ads ads

موزیک من




موزیک پلیر

سکوت تلخ...


این سکوت تلخ دنیای من است


زندگی ام توی رویاهای من است


سلامم توی سکوت شب بی جواب موند


دست سردم توی سرمایه شب...


بی محبت موند!


سکوتم را نمی شکنم


بدون صدا اشک میریزم


کسی اشکم را نمی بیند


جز کسی که در سکوت،دلم را می خواند


تو این تاریکی شب


چشمانم را می بندم...

دلتنگی...


دلم برای کسی تنگ شده که معنی دلتنگی را نه می داند و نه می خواهد بفهمد!


ای کاش میفهمیدی دلتنگی چقدر درد داره...بدتر از اون اینه که میدونم تو الان یاد من نیستی!


میدونم هیچوقت دلت برام تنگ نمیشه!


ای کاش میتونستم یکبار دیگه همه چی رو کنار بذارم و بگم دوستت دارم


کاش میشد که بفهمی بودنت چقدر برایم مهم است و بی تفاوتی هایت چقدر دردناک!


کاش من هم مثل تو بی تفاوت بودم...


ولی فرق ما این است...


که تو خودت بی تفاوتی و من نقاب بی تفاوتی بر چهره دارم...

من از تو بهترم...



من از تو بهترم،چون


همه ی قلبم رو به تو هدیه دادم و بهت اجازه دادم


هر چقدر که میخوای فشارش بدی و داغونش کنی...


من از تو بهترم،چون


وقتی بهم گفتی که دیگه منو نمی خوای


احساس کردم یه چیزی از روی صورتم روی پاهام فرو ریخت


فقط حدس می زدم دارم گریه می کنم.


ولی طبق عادت فقط لبخند تلخ زدم و باور نکردم که منو نمی خوای


ولی وقتی دوباره تکرار کردی


شوری و نمناکی اشکامو،روی لبهام مزه مزه کردم


هیچوقت اشکام اینقدر شور نبود...


مخصوصا این بار که با درد قلبم همراه شده بود.


نمیدونستم ممکنه یه روز قلبم اینقدر درد بگیره که برای آروم کردنش اینجوری گریه کنم


باید یه رابطه بین سوزش قلب با شوری اشکها باشه


و یه رابطه ای بین شوری اشک و رسیدن به آرامش


و یه دلیل مهم برای تو،به خاطر دوست نداشتنو دل کندن از من


خدا کنه ایقد دلیل رفتنت بالاتر از عشق من باشه


که یروزی شرمنده عشقمو قلب شکستم نشی...


وقتی دلتنگ شدی...


َوقتی دلتنگ شدی






به یاد بیار کسی رو که خیلی دوستتَ داشت اما تو دوستش نداشتی






وقتی ناامید شدی






به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تو بودی اما ناامیدش کردی






وقتی پرواز سکوت شدی






به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاج بود اما تو ازش دریغ کردی






وقتی دلت خواست از غصه بشکنه






به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته بود






اما تو کلبشو خیلی راحت خراب کردی...

ازت بخاطر شکستن قلبم متشکرم...


بعد از ریختن الماس های قشنگ چشمام به پات




بعد شنیدن هق هق گریه هام




بعد اون همه خاطرات مشترک




فقط یه کلمه گفتی




بروووو




چه حرکت بی نقصی




فقط انسان های بزرگ،بهای این الماس های قشنگ رو میدونن




و تو...




بخاطر شکستن قلبم




ازت متشکرم...

مرگ زندگی...


نبودن هایی هست که هیچ بودنی


جبرانشان نمیکند...!


غم هایی هست که هیچ شادی


نابودشان نمیکند...!


رفتن هایی هست که هیچ آمدنی


جبرانشان نمیکند...!


(اویی) هست که دیگر هیچکس برای تو او نمیشود


حتی خودش


و درست همینجاست که


همه کار میکنی جز زندگی...

تو خودت را می بخشی؟؟؟


 بعضی اشک ها هستند


بی بهانه،یک دفعه،نصف شبی


عجیب آدم را آرام میکنند


اما امان از شب هایی که اشک هم آدم رو آروم نمیکنه...


تو چه میفهمی از روزگارم؟؟


از دلتنگی ام...


گاهی فقط بخدا التماس میکنم خوابت را ببینم


فقط خوابت را...


میفهمی؟؟؟


ماهها خواهد گذشت


سالها خواهد گذشت


و من درد گذشته ام همچنان شعله ور است


و اما تو...


تو خودت را برای حال این روزهایم...برای بی وفایی،بدیها و دروغهایت


برای شکستن عهدت و زیر پا گذشتن قولت...


 برای گریه های شبانه ام...برای تنهایی دلم...خواهی بخشید؟؟؟

تو بگو.......


ظلم اصلی را چه کسی کرد؟


چه کسی رنگ حرفهایش به یکباره تغییر کرد؟


چه کسی جنس حرفهایش برگشت؟


چه کسی با نامردی زیر حرفهایش زد؟


چه کسی زخم زبون زد؟


چه کسی تحقیر کرد؟


چه کسی عکسها و خاطره ها را در چشم برهم زدنی نابود کرد؟


چه کسی بارها خواست فراموش کند عشقی را که خودش خواست که باشد؟


چه کسی وجدان قلبش خوابید؟


چه کسی عشقش را فروخت؟


چه کسی قسم را شکست؟


چه کسی باور دروغین داد؟


چه کسی خیانت کرد؟


چه کسی با اعتماد و باور به عشقش،همه وجودش را همه ایمانش را در اختیارش گذاشت؟


چه کسی در راه دلدادگی بین اون همه اعتمادو باور دور انداخته شد؟


چه کسی اعتمادش بی حاصل ماند؟


دل چه کسی شکست؟


احساس چه کسی شب و روز با وعده ها و حرفهای عاشقانه ی توخالی بازیچه شد؟


اشکهای چه کسی حقیقی بر روی زمین ریخت؟


چه کسی هرشب هق هق شبانه اش تا صبح بند نیامد؟


چه کسی با یادآوری هر چه که گذشت چشمانش تر شد؟


چه کسی با ضجه التماس کرد؟


دست رد در نهایت بی رحمی به سینه چه کسی خورد؟


وجود چه کسی پرپر شد؟


سقف آرزوهای چه کسی بر روی سرش آوار گشت؟


رویاهای چه کسی به غم و تنهایی رنگ باخت؟


آغوش چه کسی از پر بودن تهی گشت و شبهایش در آغوش عروسکی که،


روح ندارد،


جسم ندارد،


چون خودش،سپری شد؟


آیا بهای عشق و اعتماد،شکستن است؟


کجای دنیا دل شکستن اینقدر افتخار آفرین است؟


تو بگو.......

دوست داشتن



وقتی کسی رو دوس داری،حاضری جون فداش کنی
حاضری دنیارو بدی،فقط یه بار نیگاش کنی


به خاطرش داد بزنی،به خاطرش دروغ بگی


رو همه چی خط بکشی،حتّی رو برگ زندگی


وقتی کسی تو قلبته،حاضری دنیا بد بشه


فقط اونی که عشقته،عاشقی رو بلد باشه


قید تموم دنیارو به خاطرِ اون می زنی


خیلی چیزارو می شکنی ، تا دل اونو نشکنی


حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم


امّا صداشو بشنوی ، شب از میون دوتا سیم


حاضری قلب تو باشه ، پیش چشای اون گرو


فقط خدا نکرده اون ، یه وقت بهت نگه برو


حاضری هر چی دوس نداشت ، به خاطرش رها کنی


حسابتو حسابی از ، مردم شهر جدا کنی


حاضری حرف قانون و ، ساده بذاری زیر پات


به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات


وقتی بشینه به دلت ، از همه دنیا می گذری


تولّد دوبارته ، اسمشو وقتی می بری


حاضری جونت و بدی ، یه خار توی دساش نره


حتی یه ذرّه گرد وخاک تو معبد چشاش نره


حاضری مسخرت کنن ، تمام آدمای شهر


امّا نبینی اون باهات ، کرده واسه یه لحظه قهر


حاضری هر جا که بری ، به خاطرش گریه کنی


بگی که محتاجشی و ، به شونه هاش تکیه کنی


حاضری که به خاطر ، خواستن اون دیوونه شی


رو دست مجنون بزنی ، با غصه هاهمخونه شی


حاضری مردم همشون ، تو رو با دست نشون بدن


دیوونه های دوره گرد ، واسه تو دس ت بدن


حاضری اعتبارتو ، به خاطرش خراب کنن


کار تو به کسی بدن ، جات اونو انتخاب کنن


حاضری که بگذری از ، شهرت و اسم و آبروت


مهم نباشه که کسی ، نخواد بشینه روبروت


وقتی کسی تو قلبته ، یه چیزقیمتی داری


دیگه به چشمت نمی یاد ، اگر که ثروتی داری


حاضری هر چی بشنوی ، حتی اگه سرزنشه


به خاطر اون کسی که ، خیلی برات با ارزشه


حاضری هر روز سر اون ، با آدما دعوا کنی


غرورتو بشکنی و باز خودتو رسوا کنی


حاضری که به خاطرش ، پاشی بری میدون جنگ


عاشق باشی اما بازم ، بگیری دستت یه تفنگ


حاضری هر کی جز اونو ، ساده فراموش بکنی






پشت سرت هر چی می گن ، چیزی نگی گوش بکنی






حاضری هر چی که داری ، بیان و از تو بگیرن


پرنده های شهرتون ، دونه به دونه بمیرن


وقتی کسی رو دوس داری ، صاحب کلّی ثروتی


نذار که از دستت بره ، این گنجِ خیلی قیمتی

تقدیم به همه عاشقا


به گل گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من خوشگل تر است..."


به پروانه گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من زیبا تر است..."


به شمع گفتم: "عشق چیست؟" گفت: "از من سوزان تر است..."


به عشق گفتم: "آخر تو چیستی؟" گفت: "نگاهی بیش نیستم

نوازش


منو حالا نوازش کن.. که این فرصت نره از دست
شاید این آخرین باره.. که این احساس زیبا هست
منو حالا نوازش کن.. همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید.. به دنیای تو برگردم
هنورم میشه عاشق بود.. تو باشی کار سختی نیست
بدون مزر با من باش.. اگرچه دیگه وقتی نیست
نبینم این دم رفتن.. تو چشمات غصه میشینه
همه اشکاتو میبوسم.. میدونم قسمتم اینه
تو از چشمای من خوندی.. که از این زندگی خستم
کنارت اونقدر آرومم.. که از مرگ هم نمی ترسم
تنم سرده ولی انگار.. تو دستای تو آتیشه
خودت پلکامو می بندی.. و این قصه تموم میشه
هنورم میشه عاشق بود.. تو باشی کار سختی نیست
بدون مزر با من باش.. اگرچه دیگه وقتی نیست
نبینم این دم رفتن.. تو چشمات غصه میشینه
همه اشکاتو میبوسم.. میدونم قسمتم اینه

بی حد و مرز دوستت دارم


این بار
مینویسمت...
" تو " را میان اصطحكاك مداد و كاغذ
گیر خواهم انداخت
شاید اینگونه بشود تو را
" تجربه " كرد...!!!
برای تویی كه قلبت پـاك است...
برای تو می نویسم........
برای تویی كه تنهایی هایم پر از یاد توست...
برای تویی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست...
برای تویی كه احساسم از آن وجود نازنین توست...
برای تویی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...
برای تویی كه چشمانم همیشه به راه تو دوخته است...
برای تویی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...
برای تویی كه وجودم را محو وجود نازنین خود كردی...
برای تویی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است ...
برای تویی كه سـكوتـت سخت ترین شكنجه من است....
برای تویی كه قلبت پـاك است...
برای تویی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...
برای تویی كه عـشقت معنای بودنم است...
برای تویی كه عـشقت معنای بودنم است...
برای تویی كه غمهایت معنای سوختنم است...
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است..........
دوستت دارم تا ........!
نه...!
دیگر برای دوست داشتن هایم تایی وجود ندارد
بی حد و مرز دوستت دارم

بیگانه با دل



نمی دانی چه دلتنگم


چه بی تابم


چه غمگینم چه تنهایم


تو را هر شب صدا کردم


نمی بینی نمی خوابم




بیا تا باورت گردد


که بی تو کمتر از خاکم


ولی با تو به افلاکم




بیا با آرزوهایم


بسازم خانه ای در دل


سراغم را نمی گیری


مگر بیگانه ای با دل؟

Walk with me in love


عاشقانه همراه من گام بردار


Talk to me
about what you cannot say to others
به من از آن بگو 
که توان گفتنتش را به دیگری نداری

Laugh with me
even when you feel silly
بامن بخند
حتی آنگاه که احساس حماقت میکنی


Cry with me
when you are most upset
بامن گریه کن
آنگاه که در اوج پریشانی هستی

Share with me 
all the beautiful things in life
تمام زیباییهای زندگی را بامن شریک باش

Fight with me
against all the ugly things in life
در کنار من
با تمام زشتی های زندگی ستیز کن

Create with me
dreams to follow
با من
رویاهایی را بیافرین تا به دنبال آنها برویم
Have fun with me
in whatever we do
در شادی هرچه میکنم شریک باش
Work with me towards common goals
برای رسیدن به آرزوهامان
یاری ام کن
Dance with me
to the rhythm of our love
با آهنگ عشقمان با من برقص
Walk with me throughout life
بیا درسراسر زندگی در کنار هم گام برداریم
Let us hug each other
at every step in our journey
...forever in love 
بیا تا ابد در هرقدم از این سفر یکدیگر را عاشقانه در آغوش گیریم

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی


آهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت
شاید که جاودانه بمانی کنار من
ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرامو روشنی
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم
با اشک شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمت ای نوشخند  صبح
بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب
بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

تو را که دارم دنیا مال من است.....




تو را که دارم دنیا مال من است
دیگر آرزویی ندارم ، همان یک آرزوی من ، همیشه با تو بودن است
صدای تپشهای قلبم ، هنوز باور ندارم که عاشقم
هنوز باور ندارم که بدون تو هیچم
اگر تو نباشی ...
آری عزیزم ... میمیرم
تو را که دارم ، عشق را با تمام وجود حس میکنم
لطافت عشق را لمس میکنم ، برای چند لحظه نفس را در سینه حبس میکنم
و یک نفس فریاد میزنم عشق من دوستت دارم
نمیدانم باور کرده ای که تنها تو را دارم 
باز هم میگویم عزیزم ، تو آنقدر خوبی که من لیاقت تو را ندارم
درهای قلبم را بر روی همه بسته ام
هنوز در شور و شوق این عشق به حقیقت پیوسته ام
وقتی که فکر میکنم که با توام 
نه معنی تنهایی را میدانم و نه حس میکنم که خسته ام
اینک که دارم برایت از احساسم نسبت به تو مینویسم
میدانم لحظه ای که آن را برایت میخوانم تو با شنیدن این احساس اشک میریزی
پس همین حالا خواهش قلبم را بپذیر و اشک نریز ،
اینها همه حرف دلم بود عزیز
من که گفتم اشک نریز ، پس چرا اینک چشمهایت شده خیس؟
قطره های اشکت بر روی قلبم ریخته
قلبم با تمام وجود طعم شیرین عشق را با تو چشیده
نمیدانی چقدر خاطر تو برایم عزیزه
تا به حال یار وفاداری را مانند تو ندیده
تو را که دارم دنیا مال من است،
دیگر آرزویی ندارم چون همان یک آرزویم که تو بودی به حقیقت پیوسته است!

دوستت دارم...


روزهای شیرین زندگی ام با تو

آرامش ، این تنها چیزیست که خواسته ام از تو
صداقت ، این تنها کلامیست که انتظار دارم از تو
حرف از وفاداری نمیزنم ، در عشق بی وفایی معنا ندارد
تو همیشه وفادار بمان
 و ببین که قلبم جز به عشق تو نفس کشیدن دیگر کاری ندارد
نه عزیزم دیگر هیچ راهی ندارد
اینکه قلبم عاشق تو است و دیگر هیچ سرپناهی جز تو ندارد
اگر روزی بی تو باشم ، میخواهم که دنیا نباشد
اگر قرار باشد زنده باشم ، نمیخواهم هیچکسی جز تو در قلبم باشد
تو چه کردی با دل من
این نیست حال و هوای گذشته های دور من
اینک حس میکنم تویی زندگی من
گرتو نباشی نیست نفسی برای زنده ماندن من
یک جمله باقی مانده که ناتمام نماند شعر من
خیلی دوستت دارم عشق من


کابوس تنهایی

خاص



صدایت طنین صداقت را موج می انداخت و من به این طنین گوش سپردم و آن را حقیقتی ناب تصور می کردم.
اما افسوس نمی دانستم نقاب چهره ات دروغهایت را فریاد می زند و طنین صداقتت را به تاراج می برد.
آن زمان که حس می کردم صداقتت معنای دوم عاطفه درونت شده است نبض احساس قلبم را به آن وصل کردم تا شاید لحظه های تردید این زندگی 2 روز را با تو،در کنار تو بگذرانم،
اما دریغا ندانستم که این زندگی 2 روز کابوس تنهایی مرا رقم می زند

از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری ؟

از دیوانه ای پرسیدند : چه کسی را بیشتر دوست داری ؟


دیوانه خندید و گفت : ”عشقم” را…


گفتند : عشقت کیست؟


گفت:عشقی ندارم!


خندیدند و گفتند : برای عشقت حاضری چه کارهاکنی؟


گفت : مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ،


وعده سرخرمن نمیدهم ، دروغ نمیگویم و دوستش خواهم داشت ، تنهایش نمیگذارم ،


میپرستمش ، بی وفایی نمیکنم با او مهربان خواهم بود ، برایش




فداکاری خواهم کر د،ناراحت و نگرانش نمیکنم ، غمخوارش میشوم…




گفتند: ولی اگر تنهایت گذاشت ، اگر دوستت نداشت ، اگر نامردی کرد ، اگربی وفابود ،


اگر ترکت کرد چه…؟




اشک بر چشمانش حلقه زد و گفت : اگر اینگونه نبود که من “دیوانه” نمیشدم…

ببخش خودت را !

برای تمام راه های نرفته


برای تمام بی راه های رفته


ببخش بگذار احساست قدری هوایی بخورد


گاهی بدترین اتفاق ها هدیه ی زمانه و روزگارند


تنها کافیست خودمان باشیم !


که خود را برای تمامی این بی راه رفتنمان ببخشیم


و به خودمان بیائیم


تا خدا تمامی درهای که به خیال باطلمان بسته را به رویمان باز کند.


خطاهایت را بشناس.


انها را پذیرا باش و تنها بین خودت و خدایت نگهشان دار


این دنیا نامحرم بد دل


نامحرم نامروت زیاد دارد !


تا دست خدا هست. تا مهربانیش بی انتهاست


تا می گویی خدایا ببخش


به دورت می گردد و می بوستت و می گوید جانم چه کرده ای مگر ؟


دیگر تو را چه نیاز به ادمها ؟


زیبا بمان و بگذار با دیدنت


هر رهگذر نا امیدی


لبخندی بزند رو به اسمان و زیر لب بگوید


هنوز هم می شود از نو شروع کرد...!

ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

codebazan

codebazan