مطالب ناب
فقیر کوی با گیتی آفرین می گفت که ای ز وصف تو الکن زبان تسحینم به نعمتی که مرا داده ای هزاران شکر که من نه در خور لطف و عطای چندینم خسی گرفت گریبان کور و با وی گفت که تا جواب نگویی ز پای ننشینم

ads ads ads

موزیک من




موزیک پلیر

نابینا و ستمگر

فقیر کوی با گیتی آفرین می گفت
که ای ز وصف تو الکن زبان تسحینم
به نعمتی که مرا داده ای هزاران شکر
که من نه در خور لطف و عطای چندینم
خسی گرفت گریبان کور و با وی گفت
که تا جواب نگویی ز پای ننشینم
من ار سپاس جهان آفرین کنم نه شگفت
که تیز بین و قوی پنجه تر ز شاهینم
ولی تو کوری و نا تندرست و حاجتمند
نه چون منی که خداوند جاه و تمکینم
چه نعمتی است ترا تا به شکر آن کوشی؟
به حیرت اندر از کار چو تو مسکینم
بگفت کور کزین به چه نعمتی خواهی؟
که روی چون تو فرومایه ای نمی بینم

ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

codebazan

codebazan