مطالب ناب

ads ads ads

موزیک من




موزیک پلیر

متنی زیبا از گاندی

من می‌‌توانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشته‌خو یا شیطان‌ صفت باشم.

 

من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم،

 

من می‌توانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم،

 

چرا که من یک انسانم، و این‌ها صفات انسانى است

 

و تو هم به یاد داشته باش:

 

من نباید چیزى باشم که تو می‌خواهى، من را خودم از خودم ساخته‌ام،

 

تو را دیگرى باید برایت بسازد و

 

تو هم به یاد داشته باش

 

منى که من از خود ساخته‌ام، آمال من است،

 

تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند.

 

لیاقت انسان‌ها کیفیت زندگى را تعیین می‌کند نه آرزوهایشان

 

و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو می‌خواهى

 

و تو هم می‌توانى انتخاب کنى که من را می‌خواهى یا نه

 

ولى نمی‌توانى انتخاب کنى که از من چه می‌خواهى.

 

می‌توانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم.

 

می‌توانى از من متنفر باشى بى‌هیچ دلیلى و من هم،

 

چرا که ما هر دو انسانیم.

 

این جهان مملو از انسان‌هاست،

 

پس این جهان می‌تواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد.

 

تو نمی‌توانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم،

 

قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگار است.

 

دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می‌ستایند،

 

حسودان از من متنفرند ولى باز می‌ستایند،

 

دشمنانم کمر به نابودیم بسته‌اند و همچنان می‌ستایندم،

 

چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت،

 

نه حسودى و نه دشمنى و نه حتا رقیبى،

 

من قابل ستایشم، و تو هم.

 

یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد

 

به خاطر بیاورى که آن‌هایى که هر روز می‌بینى و مراوده می‌کنى

 

همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت،

 

اما همگى جایزالخطا.

 

نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسان‌ها را از پشت نقاب‌هاى متفاوتشان شناختى،  و یادت باشد که کارى نه چندان راحت است...

 

 

 

مهاتما گاندی

سخنان ناب ابن سینا

اگر میدانستید که یک محکوم به مرگ هنگام مجازات تا چه حد آرزوی بازگشت به زندگی را دارد ُآنگاه قدر روزهایی را که با غم سپری میکنید ، می دانستید.  ابن سینا

 

 

 

اگر برای یک اشتباه هزار دلیل بیاورید،در واقع هزار و یک اشتباه از شما سرزده است.  ابن سینا

 

 

نشان دوست نکو آنست که خطای تو را بپوشاند ،تو را پند دهد و رازت را آشکار نسازد.  ابن سینا

 

تجربه بالاتر از علم است.  ابن سینا

 

هر که دنیا خواهد ،دانش آموزد و هر که آخرت خواهد در عمل کوشد.  ابن سینا

 

چیزی که دانش می آراید راستی است.  ابن سینا

 

هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست.  ابن سینا

 

کسی که به تمرینهای بدنی میپردازد به هیچپ دارویی نیاز ندارد ،درمان او در جنبش و حرکت است.  ابن سینا

 

تعصب در دانش و فلسفه مانند هر تعصب دیگر نشانه خامی و بی مایگی است و همیشه به زیان حقیقت تمام می شود.  ابن سینا  

 

برخی چنان سرگرم میراث علمی گذشتگانند که فرصت مراجعه به عقل خود را ندارند و اگر هم فرصتی دست آورند حاضر نیستند اشتباهات و لغزش های آنان را اصلاح و جبران کنند.  ابن سینا

 

نیک بخت ترین مردم کسی است که کردار را به سخاوت بیاراید و گفتار به راستی.  ابن سینا

 

انسان ، هر زمان از پیشامد آینده درباره ی خود اندیشید و از آن ، بیم هراس در خاطرش نشاند،آن خطر ،زودتر او را تعقیب می کند.  ابن سینا

 

موسیقی ،صدای خداست.  ابن سینا

 

هر کس عادت کند که به هر دلیل هر حرفی را باور کند،از صورت انسانی خارج می شود. ابن سینا

 

سخنان ناب بیل گیتس

به نظر من عشق و علاقه زياد به تداوم در امر يادگيري عامل بسيار مهمي است. من در دوران كودكي آموختم كه زياد كتاب بخوانم. بیل گیتس

 

خيلي جالب است كه امروزه مي توان در باره موضوعات مختلف مورد علاقه به سراغ كامپيوتر رفت.
با وجود كامپيوتر به دست آوردن اطلاعات مورد علاقه و توجه به صورت آنلاين بسيار ساده تر شده است.
من معتقدم كه داشتن اين نوع كنجكاوي درباره جهان به هركسي كمك مي كند پيشرفت كند. فرقي نمي كند تصميم داشته باشي چه كاري را دنبال كني.بیل گیتس

 

هر گاه خبرهای بد را به عنوان یك نیاز به تغییر و نه یك خبر منفی پذیرفتید، شما از آن شكست نخورده اید، بلكه چیزهای تازه ای از آن آموخته اید.  بیل گیتس

 

در زندگی، همه چیز دادگرانه نیست؛ بهتر است با این حقیقت كنار بیایید. بیل گیتس

 

یكی از دارایی‌های شركت ما، "پندار آدمی" است. اگر شما همه‌ی ساختمان‌ها و زمین‌ها و انبار لوازم سخت‌افزار و سایر لوازم گرانبهای دیگر و هر آنچه لمس كردنی باشد را از ما بگیرید، هیچ پیشامدی برای ما رخ نخواهد داد؛ چرا كه ارزش شركت ما به نیروی اندیشه‌ی آدمی بستگی دارد و دیگر هیچ! بیل گیتس

 

ثروتمندترین مرد دنیا دارنده ی چیزهای ملموس نیست. نه زمین دارد، نه طلا، نه نفت، نه كارخانه، نه فعالیت صنعتی دیگر و نه ارتش و نه سپاهی. این نخستین بار در تاریخ بشر است كه ثروتمندترین مرد دنیا تنها دانش دارد و بس. بیل گیتس

 

بهترین كاری كه می كنم این است كه اشتیاقم را با دیگران قسمت می كنم. بیل گیتس

 

پیش از آنكه شما متولد بشوید، پدر و مادر شما هم جوانان پرشوری بودند و تا به آن اندازه كه اكنون به نظر شما می رسد، موجب آزردگی خاطر نبودند.  بیل گیتس

 

اگر در كارتان موفق نیستید، پدر و مادر خود را سرزنش نكنید، از نالیدن دست بكشید و از خطاهای خود درس بگیرید.بیل گیتس

 

آشپزی در رستورانها با غرور و شأن شما در تضاد نیست. پدر بزرگ های ما در مورد این كار نظر دیگری داشتند، از نظر آنها این كار، یك فرصت بود. بیل گیتس

 

اگر فكر می كنید آموزگارتان سخت گیر است، بسیار در اشتباه هستید. پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد كه رئیس شما خیلی سخت گیرتر از آموزگارتان است؛ چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد. بیل گیتس

 

مشتریان ناراضی همیشه موجب نگرانی هستند. آنها در عین حال فرصت طلایی شما هستند.بیل گیتس

 

پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام، كسی به شما رقم بسیار زیادی پرداخت نخواهد كرد. به همین ترتیب، پیش از آن كه بتوانید به مقام معاون ارشد، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید، باید برای مقام و مزایایش زحمت بكشید. بیل گیتس

 

دنیا برای شرافت شما اهمیتی قائل نیست. در این دنیا از شما انتظار می رود كه پیش از آن كه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید، كار مثبتی انجام دهید. بیل گیتس

سخنان ناب کنفوسیوس

اشتباه را صحیح نکردن،خود اشتباه دیگری است.  کنفوسیوس

 

 

آموختن و بکار بستن خوشنودی خاطر می آورد.  کنفوسیوس

مرد صاحب فکر اول به تحقیق می پردازد اگر نتیجه گرفت راه درست آسان است.  کنفوسیوس

کمتر می شود که حرف و روی موافق با نیت پاک قرین باشد.  کنفوسیوس

مرد بزرگ اگر وقار و خویشتن داری را فرو بگذارد احترام و خرد خویش را از دست می دهد. کنفوسیوس

راستی و درستکاری را برترین جا بگذار.  کنفوسیوس

طبیعی رفتار کردن بهترین شیوه آداب دانی است.  کنفوسیوس

نادار باش و خرسند . دارا باش فروتن.  کنفوسیوس

مرد بزرگ از پرخوری پرهیز می کند.  کنفوسیوس

از اینکه تو را نمی شناسند غم مخور . به این بیندیش که چرا تو مردم را نمی شناسی. کنفوسیوس

دانش کهن را بیاموز و دانش نو فراگیر تا شایسته آموزگاری باشی.  کنفوسیوس

مرد بزرگ یک طرفه قضاوت نمی کند.  کنفوسیوس

دانش بی اندیشه دام است و اندیشه بی دانش بلا.  کنفوسیوس

اگر میدانی پایداری کن و اگر نمی دانی بگو نمی دانم  نشان دانش این است.  کنفوسیوس

در آنچه مشکوک است ساکت باش و از باقی با احتیاط سخن برآن تا کمتر خطا کنی. کنفوسیوس

آنکه بر پیمان خویش پای بند نیست به چکار می خورد همچنانکه ارابه بی اسب ، براه نمی رود.  کنفوسیوس

آنکه بدرگاه خدا تقصیر کرده بکه پناه خواهد برد.  کنفوسیوس

اندیشه درست را دانستن و بکار نبستن از ناجوانمردی است.  کنفوسیوس

حسن معاشرت است که همسایگی را شیرین می کند.  کنفوسیوس

اگر صبح راه درست را یافته باشیم شب برای مردن مهیا خواهیم بود.   کنفوسیوس

مرد بزرگ بفکر صفات خویش است و مرد پست بفکر جاه خود ، اولی از اشتباه و خطای خویش می ترسد و دومی از بی مهری دیگران.  کنفوسیوس

مرد بزرگ در جستجوی حق است و مرد پست بدنبال منفعت.  کنفوسیوس

مرد بزرگ دیر وعده می دهد و زود انجام می دهد.  کنفوسیوس

 پرهیزگاری در گوشه گیری نیست . در کشاکش گفتگو و رایزنی با همسایگان است. کنفوسیوس

فضولی در هنگام کار ، بیکاری می آورد و در دوستی بیزاری و تنهایی.  کنفوسیوس

چوب پوسیده را نمی توان منبت کرد.  کنفوسیوس

زبان آوری و چرب زبانی شخص را منفور می سازد.  کنفوسیوس

من آدم محکم و پا برجا ندیده ام.  کنفوسیوس

این چهار صفت از بزرگان است . فروتنی ، ادب ، مهربانی و عدالت.  کنفوسیوس

با گله های کهنه که از خاطر می بریم بار کینه ها را نیز از دل فرو می ریزیم.  کنفوسیوس

هنوز کسی را ندیده ام که خطای خود را بشناسد و راستی خود را محکوم بداند.  کنفوسیوس

مرد بزرگ به نیازمندان کمک می کند نه بدارندگان تا بدارائی خود بیافزایند.  کنفوسیوس

کیست که همه عمر از راه تقوا بیرون نرود.  کنفوسیوس

سادگی از دهاتیان است و ظرافت از شهریان . مرد کامل ظرافت و سادگی را باهم دارا است. کنفوسیوس

آنکه راستی را دوست می دارد بهتر از آن است که می داند راستی چیست.  کنفوسیوس

تقوا در آن است که عمل نیک را از نتیجه آن والاتر بشماریم.  کنفوسیوس

من واسطه ام نه مبتکر ، من از پیروان و دوستداران گذشتگانم.  کنفوسیوس

راستی و ساده گی را بدیگران هدیه کن ، تقوا را از دست مگذار ، مهر و محبت را شیوه خود بساز و برای سرگرمی بهتر بپرداز.  کنفوسیوس

بر آنکه خواهان نیست دانشت را آشکار مکن.  کنفوسیوس

اگر دارایی ارزش داشتن داشت دارا می شدم و بدستش می آوردم.  کنفوسیوس

با آب ساده و نان خشک و بازوی زیر سر همچنان می شود خوشبخت بود.  کنفوسیوس

این خوبیها که در ما است کار خداست.  کنفوسیوس

هرچه را می شنوی و می بینی غربال کن و آنچه را خوب است برای خود نگهدار.  کنفوسیوس

کار بد هر چه پنهان باشد سر انجام آشکار خواهد شد.  کنفوسیوس

تکبر و خست هزاران صفت خوب را می پوشاند.  کنفوسیوس

مرد بزرگ همیشه آرام است و مرد کوچک مضطرب.  کنفوسیوس

در شغلی که بتو محول نیست اندیشه و تدبیر مکن.  کنفوسیوس

 

سخنان ناب لئوناردو داوینچی

آرزو كردن شرط نیست، شرط تحقق آرزو است.   لئوناردو داوینچی

 

 

نقاش باید نهانخانه داشته باشد؛ زیرا هنگامی كه در نهانخانه با خود هستید، خودتان هستید و هنگامی كه همراه با شخص دیگری هستید، نیمی از خودتان می‌باشید.  لئوناردو داوینچی

تنها سخنگوی جهان طبیعت، آزمایش است، پس باید همیشه به تجربه پرداخت و هركار را به هزار شكل آزمود.  لئوناردو داوینچی

اگر پیوسته و بدون درنگ كار كنید، توان داوری خود را از دست می‌دهید.  لئوناردو داوینچی

آنچه را نقاشی می‌كنید باید بشناسید و از آن، آگاهی كافی داشته باشید.  لئوناردو داوینچی

ثابت ماندن در یك‌جا سبب از دست رفتن قوه‌ی ادراك شما می‌شود. اندكی فراتر بروید تا چیزهای دیگری را نیز ببینید كه در آنها نبود سامان و تناسب، قابل مشاهده است.  لئوناردو داوینچي

من از سودمند بودن دست نمی‌كشم.  لئوناردو داوینچی

می‌توان در هر زمینه‌ای كسب دانش كرد.  لئوناردو داوینچی

عشق سرشار در صورتی به وجود می‌آید كه از آنچه دوست دارید،آگاهی فراوان داشته باشید. لئوناردو داوینچی

درست همان گونه كه اگر آهن را بكار نگیریم، زنگ می‌زند، همان‌ گونه كه آب راكد می‌گندد و یا به هنگام سرما یخ می‌بندد، اگر از آگاهی و مغز خود بهره نگیریم، آن را از دست می‌دهیم. لئوناردو داوینچی

همان‌گونه كه روز خوب، خواب خوش در پی دارد، زندگی هم اگر به ‌خوبی سپری شود، مرگی آمرزیده در پی خواهد داشت.  لئوناردو داوینچی

سرشت آدمهای خوب، گرایش به دانستن است.  لئوناردو داوینچی

پرها می‌توانند انسانها را مانند پرندگان به پرواز درآورند و به سوی بهشت ببرند. این از ادبیاتی‌ است كه با قلم‌پرهایشان نوشته شده است.  لئوناردو داوینچی

سبب اندوه است كه اشخاص در حد میانه نیز به حواس خود توجه نمی‌كنند. نگاه می‌كنند، ولی نمی‌بینند، گوش می‌دهند، ولی نمی‌شنوند، لمس می‌كنند، ولی احساس نمی‌كنند، غذا می‌خورند، ولی مزه ی آن را حس نمی‌كنند.  لئوناردو داوینچی

والا‌ترین لذت بر این پایه است: لذت درك و شناخت.  لئوناردو داوینچی

نگذارید خشم و بدخواهی شما سبب نابودی زندگی شود؛ زیرا كسی كه به زندگی ارج ننهد، خود، شایسته‌ی آن نیست.  لئوناردو داوینچی

انسانها هرچه حساس‌تر باشند، رنج بیشتری می‌كشند.  لئوناردو داوینچی

اندیشه‌ها به سوی امید می‌چرخند.  لئوناردو داوینچی

دشواری ها نمی توانند مرا شكست دهند. هر مشكلی در برابر اراده ی بی چون و چرای من تسلیم می شود.  لئوناردو داوینچی

بازدارنده‌ها و دشواریها، كمر مرا خم نمی‌كند.  لئوناردو داوینچی

توانمندی و قدرتِ هنر از محدودیت زاده می شود و در آزادی می میرد.  لئوناردو داوینچی

انسانها به نسبت ظرفیتی كه برای كسب تجربه دارند عاقل به شمار می روند. كسانی خوشبخت هستند كه از تجربه ی دیگران استفاده می كنند و تجربه ی دیگران را دوباره تجربه نمی كنند.  لئوناردو داوینچی

سخنان ناب چرچيل

میانجی مانند کسی است که به تمساح غذا می دهد و امیدوار است که آخرین کسی باشد که طعمه او می‌شود.  وینستون چرچیل

 

من آدم خوشبینی هستم؛ فكر نمی كنم اگر جز این باشم، حال و روز ام بهتر از این باشد. وینستون چرچیل

 

 درستكاری اهمیت دارد، ولی روراستی نیز مهم است. وینستون چرچیل

 

 بهای هیچ چیز گزاف تر از انتقامجویی نیست. وینستون چرچیل

 

 تجربه همیشه به سود انسان نیست، زیرا، هیچ رویدادی دوبار به یك شكل رخ نمی‌دهد. وینستون چرچیل

 

 ما از جهانیان، هیچ نمی خواهیم، جز احترام. وینستون چرچیل

 

 بدون انگیزه و شوق، همه ی خوبیهای دیگر، مفهوم خود را از دست خواهند داد.  وینستون چرچیل

 

 شهامت چیزی است كه باعث می شود انسان بایستد و سخن بگوید. البته این هم كه انسان بنشیند و گوش دهد، شهامت است.  وینستون چرچیل

 

 مهمترین كار ما این نیست كه ببینیم در دور دستهای مبهم و ناپیدا چه چیزهایی وجود دارد. كار ما این است كه به آنچه آشكارا در پیش رو داریم، بپردازیم.  وینستون چرچیل

 

بدون تردید، افراد بشر حاضر نیستند كه همگی بطور یكسان و برابر از گرسنگی بمیرند و بی گمان برای آخرین تكه نانی كه می ماند و باید تقسیم شود، درگیری شدیدی به وجود خواهد آمد.  وینستون چرچیل

 

من شخصأ دوست دارم بیاموزم، اگرچه همیشه نفرت دارم از این كه به من بیاموزند.  وینستون چرچیل

 

قرنهای تاریك باز خواهد گشت، روزگار حجر بر بالهای درخشان دانش باز خواهد گشت، چه بسا امروز بركت های بی شمار به بشر ارزانی داشته تا یك روز مایه ی نابودی وی شود، آگاه باش! فرصت از دست نرود.  وینستون چرچیل

 

 حقیقت، انكارناپذیر است. بدخواهی ممكن است به آن حمله كند. ممكن است نادانی آن را به مسخره بگیرد، اما سرانجام حقیقت پایدار خواهد بود. وینستون چرچیل

 

 موفقیت، توانایی رفتن از شكستی به شكست دیگر بدون از دست دادن شور و حرارت است. وینستون چرچیل

 

 از مخالفت نهراسید؛ بادبادك تنها زمانی می تواند بالا رود كه با باد مخالف مواجه شود. وینستون چرچیل

 

 ماجراجو و خطرناك باشید، با روزگار به مقابله برخیزید و ترس به خود راه ندهید؛ زیرا هر چه پیش آید خوش آید. وینستون چرچیل

 

 شجاعت را به حق در صدر صفات برجسته انسان دانسته اند... زیرا این صفت تكیه گاه صفت های دیگر است.  وینستون چرچیل

 

 كافی نیست حداكثر تلاش خود را بكنیم و در بهترین حد خود ظاهر شویم، گاهی لازم است كاری را در حد كفایت انجام دهیم. وینستون چرچیل

 

 اشخاص همیشه گناه را به گردن شرایط و بی نظمی می اندازند؛ من به شرایط و بی نظمی باور ندارم. مردان كامیاب، شرایط و نظم را جستجو می كنند و آن را می آفرینند. وینستون چرچیل

 

 امپراتورهای آینده، امپراتورهای فكر و اندیشه اند.  وینستون چرچیل

 

 سیاستمدار كسی است كه حوادث فردا و یك ماه و یكسال بعد را پیش بینی كند و سپس بتواند دلایلی بیاورد كه چرا اتفاق نیفتاد.  وینستون چرچیل

 

 تا هنگامی كه پایانهای بزرگ در جهان وجود دارد، می دانیم كه روح و معنی هستیم نه جسم و جانور. وینستون چرچیل

 

 آدم بدبین، سختی را در هر فرصتی می بیند، آدم خوش بین فرصت را در هر سختی. وینستون چرچیل

 

 با خوردن حرف هرگز سوء هاضمه نمی گیرید. وینستون چرچیل

 

 آیین دموكراسی بدترین شكل حكومت است. با وجود این از تمام آیین هایی كه تاكنون آزمایش شده بهتر است.  وینستون چرچیل

 

 بزرگترین درس زندگی این است كه گاهی احمقها هم درست می گویند.  وینستون چرچیل

 

 رو به پیشرفت، یعنی دگرگونی، رو به تكامل، یعنی دگرگونی های بسیار. وینستون چرچیل

 

 عیب جامعه این است كه همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ كس نمی خواهد فرد مفیدی باشد.  وینستون چرچیل

 

بدون پول، آرامش به دشواری به دست خواهد آمد. وینستون چرچیل

 

 سرسخت و سمج و پایدار باشید و هرگز تسلیم نشوید. وینستون چرچیل

 

 من شخصاً همیشه آماده ی چیز یاد گرفتن هستم، هر چند همیشه هم دوست ندارم به من چیزی یاد بدهند.  وینستون چرچیل

 

 همه از مردن در راه باورشان سخن می گویند، اما هیچ كس از كشته شدن در راه باورش دم نمی زند.  وینستون چرچیل

سخنان ناب پروفسور حسابی

هرچه انسان ،وجود ارزشمندتری داشته باشد به همان اندازه مودب و فروتن است.  پروفسور حسابی

 

فعال باشیم، ولی ملایم، عادل باشیم، ولی با گذشت. پروفسور حسابی

 

سادگی و عشق از عوامل پیشرفت است، که در قلب ما ایرانیان است. پروفسور حسابی

 

زندگی، یعنی پژوهش، و فهمیدن چیزی جدید. پروفسور حسابی

 

چهار اصل پیشرفت: مردانگی، عدالت، شرم و عشق است. پروفسور حسابی

 

بزرگترین خوشحالی من در زندگی : هوش و استعداد جوانان ایرانی است.  پروفسور حسابی

 

راه پیشرفت، ارزش نهادن به علم و تحقیق، احترام به معلمین، اساتید، دانش آموزان و دانشجویـان است.  پروفسور حسابی

 

 تقلید (از غرب)، خطری است جدی، که چشمه های نبوغ را، خشک می کند.  پروفسور حسابی

 

 یک عمل درست، بهتر است از هزار نصیحت.  پروفسور حسابی

 

 احساس اجبار به فداکاری، لازمه زندگیست.  پروفسور حسابی

 

 انجام وظیفه، لازمه جهش بسوی پیشرفت است.  پروفسور حسابی

 

 کار کنیم، زحمت بکشیم، از سرمایه چیزی کم نداریم.  پروفسور حسابی

 

 حفظ سنن اعتقادی، ملی و نبوغ نژادی، واجب است.  پروفسور حسابی

  

 نظامی که، دارای سازمان باشد، چارچوبی استوار دارد.  پروفسور حسابی

 

 باید جوانان، حفظ سازمان را، آموزش داد.  پروفسور حسابی

 

 سازماندهی، لازمه و خواسته الگوی پیشرفت است.  پروفسور حسابی

 

 دولت، وظیفه دارد، خوشحال کنندگان مردم را، تشویق کند.  پروفسور حسابی

 

 داشتن هدف، و رفتن به دنبالش، خوب است ولی عاشق هدف بودن و گرفتار شدن چیز دیگری است.  پروفسور حسابی

 

با بچه ها، با اطمینان رفتار کنید تا قابل اطمینان بار بیایند، و قابل اطمینان شوند. پروفسور حسابی

 

طنز در مملکت ما، یک مقاومت ملی است، و همیشه حافظ ایران بوده است.  پروفسور حسابی

 

 موسیقی خوب ایرانی، یک طرز تفکر است. یک فلسفه است، و بیان یک آرزوست.  پروفسور حسابی

 

ایران، جزیره هوش و ذکاوت است. پروفسور حسابی

 

 شخصیت یک ملت را، ادبای آن ملت می سازند.  پروفسور حسابی

 

 هنر، چاشنی زندگیست.  پروفسور حسابی

 

 عشق زندگی را به شیوش می آورد.  پروفسور حسابی

 

 هنر، با احساسات آدمی بازی می کند.  پروفسور حسابی

 

 عشق، به وجود آورنده اعمال زیباست.  پروفسور حسابی

 

وصيت نامه چارلي چاپلين

چارلی چاپلین یکی از نوابغ مسلم سینماست . او در زمانی که در اوج موفقیت بود با اونااونیل ازدواج کرد و از او صاحب 7 یا 8 بچه شد ولی فقط یکی از این بچه ها که جرالدین نام دارد استعدادبازیگری را از پدرش به ارث برده و چند سالی است که در دنیای سینما مشغول فعالیت است و اتفاقا او هم مثل پدرش به شهرت و افتخار زیادی رسیده و در محافل هنری روی او حساب می کنند .

چند سال پیش وقتی جرالدین تازه می خواست وارد عالم هنر شود ، چارلی برای او نامه ای نوشت که در شمار زیبا ترین و شور انگیزترین نامه های دنیا قرار دارد و بدون شک هر خواننده یا شنونده ای را به تفکر وادار می کند.




ژرالدين دخترم:

اينجا شب است٬ يک شب نوئل. در قلعه کوچک من همه سپاهيان بی سلاح خفته اند.

نه برادر و نه خواهر تو و حتی مادرت ، بزحمت توانستم بی اينکه اين پرندگان خفته را بيدار کنم ، خودم را به اين اتاق کوچک نيمه روشن٬ به اين اتاق انتظار پيش از مرگ برسانم . من از توليسدورم، خيلی دور...... اما چشمانم کور باد ،اگر يک لحظه تصوير تو را از چشمان من دور کنند.
تصوير تو آنجا روی ميز هست . تصوير تو اينجا روی قلب من نيز هست. اما تو کجايی؟ آنجا در پاريس افسونگر بر روی آن صحنه پر شکوه "شانزليزه" ميرقصی . اين را ميدانم و چنانست که گويی در اين سکوت شبانگاهی ٬ آهنگ قدمهايت را می شنوم و در اين ظلمات زمستانی٬ برق ستارگان چشمانت را می بينم. 
شنيده ام نقش تو در نمايش پر نور و پر شکوه نقش آن شاهدخت ايرانی است که اسير خان تاتار شده است. شاهزاده خانم باش و برقص. ستاره باش و بدرخش .اما اگر قهقهه تحسين آميز تماشاگران و عطر مستی گلهايی که برايت فرستاده اند تو را فرصت هشياری داد٬ در گوشه ای بنشين ٬ نامه ام را بخوان و به صدای پدرت گوش فرا دار . من پدر تو هستم٬ ژرالدين من چارلی چاپلين هستم . وقتی بچه بودی٬ شبهای دراز به بالينت نشستم و برايت قصه ها گفتم . قصه زيبای خفته در جنگل ٬قصه اژدهای بيدار در صحرا٬ خواب که به چشمان پيرم می آمد٬ طعنه اش می زدم و می گفتمش برو .
من در رويای دختر خفته ام . رويا می ديدم ژرالدين٬ رويا....... 

رويای فردای تو ، رويای امروز تو، دختری می ديدم به روی صحنه٬ فرشته ای می ديدم به روی آسمان٬ که می رقصيد و می شنيدم تماشاگران را که می گفتند: " دختره را می بينی؟ اين دختر همان دلقک پيره .





اسمش يادته؟ چارلی " . آره من چارلی هستم . من دلقک پيری بيش نيستم. امروز نوبت تو است. برقص من با آن شلوار گشاد پاره پاره رقصیدم ٬ و تو در جامه حریر شاهزادگان می رقصی . این رقص ها ٬ و بیشتر از آن ٬ صدای کف زدنهای تماشاگران ٬ گاه تو را به آسمان ها خواهد برد. برو . آنجا برو اما گاهی نیز بروی زمین بیا ٬ و زندگی مردمان را تماشا کن.

زندگی آن رقاصگان دوره گرد کوچه های تاریک را ٬ که با شکم گرسنه میرقصند و با پاهایی که از بینوایی می لرزد . من یکی ازاینان بودم ژرالدین ٬ و در آن شبها ٬ در آن شبهای افسانه ای کودکی های تو ، که تو با لالایی قصه های من ٬ به خواب میرفتی٬ و من باز بیدار می ماندم در چهره تو می نگریستم، ضربانقلبت را می شمردم، و از خود می پرسیدم: چارلی آیا این بچه گربه، هرگز تو را خواهد شناخت؟


............. تو مرا نمی شناسی ژرالدين . در آن شبهایدور٬ بس 







قصه ها با تو گفتم ٬ اما قصه خود را هرگز نگفتم . اين داستانی 



شنيدنی است‌: 





داستان آن دلقک گرسنه ای که در پست ترين محلات لندن آواز می خواند و می رقصيد و صدقه جمع می کرد .اين داستان من است . من طعم گرسنگی را




چشيده ام . من درد بی خانمانی را چشيده ام . و از اينها بيشتر ٬ من رنج آن دلقک دوره گرد را که اقيانوسی از غرور در دلش موج می زند ٬ اما سکه صدقه رهگذر خودخواهی آن را می خشکاند ٬ احساس کرده ام.

با اينهمه من زنده ام و از زندگان پيش از آنکه بميرند نبايد حرفی زد . داستان من به کار تو نمی آيد ٬ از تو حرف بزنيم . به دنبال تو نام من است:چاپلين . با همين نام چهل سال بيشتر مردم روی زمين را خنداندم و بيشتر از آنچه آنان خنديدند ٬ خود گريستم . 



ژرالدين در دنيايی که تو زندگی می کنی ٬ تنها رقص و موسيقی نيست .
نيمه شب هنگامی که از سالن پر شکوه تأتر بيرون ميايی ٬ آنتحسين کنندگان ثروتمند را يکسره فراموش کن ٬ اما حال آن راننده تاکسی را که ترا به منزل می رساند ٬ بپرس ٬ حال زنش را هم بپرس.... و اگر آبستن بود و پولی برای خريدن لباس بچه اش نداشت ٬ چک بکش و پنهانی توی جيب شوهرش بگذار . به نماينده خودم در بانک پاريس دستور داده ام ٬ فقط اين نوع خرجهای تو را٬ بی چون و چرا قبول کند . اما برای خرجهای ديگرت بايد صورتحساب بفرستی . 



گاه به گاه ٬ با اتوبوس ٬ با مترو شهر را بگرد . مردم را نگاه کن٬ و دست کم روزی يکبار با خود بگو :" من هم یکی از آنانهستم ." تو یکی از آنها هستی - دخترم ، نه بیشتر ،هنر پیش از آنکه دو بال دور پرواز به آدم بدهد ، اغلب دو پای او را نیز می شکند .

و وقتی به آنجا رسیدی که یک لحظه ، خود را بر تر از تماشاگرانرقص خویش بدانی ، همان لحظه صحنه را ترک کن ، و با اولین تاکسی خود را به حومه پاریس برسان . من آنجا را خوبمی شناسم ، از قرنها پیش آنجا ، گهواره بهاری کولیان بوده است. در آنجا ، رقاصه هایی مثل خودت را خواهی دید . زیبا تر از تو ، چالاک تر از تو و مغرور تر از تو . آنجا از نور کور کننده ی نورافکن های تآتر " شانزلیزه " خبری نیست .
نور افکن رقاصگان کولی ، تنها نور ماه است نگاه کن ، خوب نگاه کن . آیا بهتر از تو نمی رقصند؟




اعتراف کن دخترم . همیشه کسی هست که بهتر از تو می رقصد . 

همیشه کسی هست که بهتر از تو می زند .و این را بدان که درخانواده چارلی ، هرگز کسی آنقدر گستاخ نبوده است که به یک کالسکه ران یا یک گدای کنار رود سن ، ناسزایی بدهد . 

من خواهم مرد و تو خواهی زیست . امید من آن است که هرگز در فقر زندگی نکنی ، همراه این نامه یک چک سفید برایت می فرستم .هر مبلغی که می خواهی بنویس و بگیر . اما همیشه وقتی دو فرانک خرج می کنی ، با خود بگو : " دومین سکه مالمن نیست . این مال یک فرد گمنام باشد که امشب یک فرانک نیاز دارد ."

جستجويی لازم نيست . اين نيازمندان گمنام را ٬ اگر بخواهی ٬ همه جا خواهی يافت .
اگر از پول و سکه با تو حرف می زنم ٬ برای آن است که ازنیروی فریب و افسون این بچه های شیطان خوب آگاهم٬ من زمانی دراز در سیرک زیسته ام٬ و همیشه و هر لحظه٬ بخاطر بند بازانی که از روی ریسمانی بس نازک راه می روند٬ نگران بوده ام٬ اما این حقیقت را با تو می گویم دخترم : مردمان بر روی زمین استوار٬ بیشتر از بند بازان بر روی ریسمان نا استوار ٬ سقوط می کنند . شاید که شبی درخشش گرانبهاترین الماس این جهان تو را فریب دهد .




آن شب٬ این الماس ٬ ریسمان نا استوار تو خواهد بود ٬ و سقوط تو حتمی است .
شاید روزی ٬ چهره زیبای شاهزاده ای تو را گول زند٬ آن روز تو بند بازی ناشی خواهی بود و بند بازان ناشی ٬ همیشه سقوطمی کنند .
دل به زر و زیور نبند٬ زیرا بزرگترین الماس این جهان آفتاب است و خوشبختانه ٬ این الماس بر گردن همه می درخشد .......

.......اما اگر روزی دل به آفتاب چهره مردی بستی ، با او یکدل باش ، به مادرت گفته ام در این باره برایت نامه ای بنویسد . او عشق را بهتر از من می شناسد. و او برای تعریف یکدلی ، شایسته تر از من است . کار تو بس دشوار است ، این را می دانم . 

به روی صحنه ، جز تکه ای حریر نازک ، چیزی بدن ترا نمی پوشاند . به خاطر هنر می توان لخت و عریان به روی صحنه رفت و پوشیده تر و باکره تر بازگشت . اما هیچ چیز و هیچکس دیگر در این جهان نیست که شایسته آن باشد که دختری ناخن پایش را به خاطر او عریان کند .
برهنگی ، بیماری عصر ماست ، و من پیرمردم و شاید که حرفهای خنده دار می زنم . 

اما به گمان من ، تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری .
بد نیست اگر اندیشه تو در این باره مال ده سال پیش باشد . مال دوران پوشیدگی . نترس ، این ده سال ترا پیر تر نخواهد کرد.....

 

 

 

 

--------------------------------------------------------------------------------

توجه: سندی مبنی بر واقعیت داشتن این نامه یافت نشده است. (متن اصلی). این نامه تنها به جهت زیبایی و بار اخلاقی آن در این کتابخانه قرار داده شده است.

سخنان ناب اديسون

هیچ چیز واقعا خراب نیست ! حتی ساعتی كه از كار افتاده است ، دو بار در روز زمان را درست نشان می دهد.  توماس اديسون

 

 

 

انسان ها مانند خطوط انگشتان هیچ کدام به هم شبیه نیستند.  توماس اديسون 

 

انسان هر چه بالاتر برود احتمال ديده شدن وصله ی شلوارش بيشتر می شود.  توماس اديسون 

 

ایمان باور کردن چیزی است که می دانی حقیقت ندارد.  توماس اديسون 

 

نبوغ يعني يک درصد الهام گرفتن ونود ونه درصد عرق ريختن.  توماس اديسون

 

تمام پيشرفتهاي عالمگير خود را مديون تفكر منظم و يادداشت برداري دقيق هستم.  توماس اديسون

 

من هفتصد بار اشتباه نكردم. من یك بار اشتباه نكردم من زمانی موفق شدم كه هفتصد راهی را كه موفقیت آمیز نبود اصلاح كردم. هر گاه راهی را كه عمل نمی كرد حذف كردم راهی را پیدا كردم كه كار می كرد.  توماس اديسون

 

هیچ چیز در دنیا به اندازه عصمت و عفت زن را بالا نمی برد.  توماس اديسون 

 

اگر هر یک از ما کارهایی را که قابلیت انجام آن را داریم انجام می دادیم جدا شگفت زده می شدیم.  توماس اديسون

 

 افکار افراد متفکر خودبخود می اندیشد.  توماس اديسون 

 

امید همان قدر برای انسانها اهمیت دارد که بال برای پرندگان.  توماس اديسون 

 

انسان در هر سنی که از کار بازماند بهتر است که بعد بی درنگ بمیرد.  توماس اديسون 

 

بسیاری از ناکامی‌ها ناشی از این است که هنگام تسلیم شدن نمی‌دانید که تا چه حد به موفقیت نزدیکید.  توماس اديسون 

 

اگر می خواهید در زندگی موفق باشید، استقامت و پشتکار را همراه صمیمی خود سازید. توماس اديسون

 

حجب و حیا نهتنها آرایش است، بلكه نگهبان فضیلت است.  توماس اديسون 

 

مهم اين نيست که در کجاي اين جهان ايستاده ايم ، مهم اين است که در چه راستايي گام بر مي داريم.  توماس اديسون

 

لازمه موفقیت ،در توانائی تمرکز انرژی ذهنی و جسمی وبدون وقفه بروی یک مسئله است بی آنکه احساس خستگی کنید.  توماس اديسون

 

انسان هنوز خارق العاده ترین کامپیوتر است.  توماس اديسون

 


من در زندگيم حتي يك روز هم كار نكرده ام. آنچه انجام داده ام، تفريح بوده است.  توماس اديسون



آنان كه در زندگي پيروز و كامياب شده اند، نخست از نظر فكر و روح، پيروز و كامياب بوده اند. توماس اديسون


نيايش اگر به گونه ي تهاجمي و با پافشاري و پي در پي انجام گيرد، به اجابت مي رسد. توماس اديسون


همچون اسفنج كه آب را در بر مي گيرد، شما هم انديشه هاي خوب را در بر گيريد و آن را در خدمت هدف خويش قرار دهيد.  توماس اديسون


نام نيك پيراهني است كه هرگز كهنه نمي شود.  توماس اديسون


زنها اختراعهاي بزرگي نكرده اند، اما مخترعان بزرگ را پرورش داده اند.  توماس اديسون


طعم بسياري از شكست هاي زندگي را كساني چشيده اند كه در دو قدمي كاميابي از تلاش خود دست كشيده اند.  توماس اديسون


من شكست نخورده ام، تنها هزار راه حل پيدا كرده ام كه به كار نمي آيند.  توماس اديسون

 

هر پیشرفت و موفقیتی از اندیشه سر چشمه میگیرد.  توماس اديسون

 

من کار را از همان جایی که دگران رهایش کرده اند،آغاز کرده و دنبال میکنم.  توماس اديسون

 

سخنان ناب چارلي چاپلين

بزرگ ترين الماس جهان آفتاب است،که خوشبختانه بر گردن همه مي درخشد.  چارلی چاپلین 

مردمان روی زمین استوار ، بیشتر از بندبازان روی ریسمان نااستوار سقوط می کنند.  چارلی چاپلین

دنیا آنقدر وسیع است که برای همه مخلوقات جا هست. به جای آن که جای کسی را بگیرید، تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.  چارلی چاپلین

برهنگی بیماری عصر ماست.  چارلی چاپلین

حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند.  چارلی چاپلین

وقتی زندگی صد دلیل برای گریه کردن به شما نشان میدهد ،شما هزار دلیل برای خندیدن به آن نشان دهید.  چارلی چاپلین

فیلمسازان باید به این نکته نیز بیاندیشند که فیلمهایشان را در روز رستاخیز با حضور خودشان نمایش خواهند داد. چارلی چاپلین

درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است.  چارلی چاپلین

ازدواج مثل بازار رفتن است تا پول و احتیاج و اراده نداری بازار نرو.  چارلی چاپلین

از دشمن خود یکبار بترس و  از دوست خود هزار بار.  چارلی چاپلین

خوشبختی فاصله اين بدبختی  تا بدبختی ديگر است.  چارلی چاپلین

اگر شاد بودی آهسته بخند تا غم بیدار نشود و اگر غمگین بودی آرام گریه کن تا شادی ناامید نشود.  چارلی چاپلین

من دریافته ام که ایده های بزرگ هنگامی به ذهن راه می یابند که مصمم به داشتن چنین ایده هایی باشیم.  چارلی چاپلین

نقاش کامل آنست که از هیچ برای خود سوژه بسازد.  چارلی چاپلین

شکست خوردن ناراحتی ندارد.آدم باید شجاع باشد تا بتواند از خودش یک احمق بسازد! چارلی چاپلین

شاید زندگی آن جشنی نباشد که تو آرزویش را داشتی را داشتی ،اما حالا که به آن دعوت شده ای ، تا میتوانی زیبا برقص.  چارلی چاپلین

این یکی از تضادهای زندگی ما است ،که آدم همیشه کار اشتباه را در بهترین زمان ممکن انجام میدهد.  چارلی چاپلین

حتی تظاهر به شادی نیز برای دیگران شادی بخش است.  چارلی چاپلین

انسان اگر فقیر و گرسنه باشد بهتر از آن است که پست و بی عاطفه باشد.  چارلی چاپلین

خودپسندی زنها بزرگترین علت بدبختی ایشان و نابودی خانواده هاست . هیچ چیز به اندازه خودپسندی زنها بنیان خانواده را نابود نکرده است.  چارلی چاپلین

اگر روزي خيانت ديدي،بدان که قيمتت بالاست.  چارلی چاپلین

نيك سرشت اين سخن رو براي ما فرستادن

خیلی تلاش کردم مردم بفهمند ولی آنها فقط خندیدند...   چارلی چاپلین

سخنان كوروش كبير

انان كه با افكاري پاك و فطرتي زيبا در قلب ديگران جاي دارند را هرگز هراسي از فراموشي نيست چرا كه جاودانند

 

 

 * * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

حرمت قانون را بر خود واجب شمارید و خصایل و سنن قدیمی را گرامی بدارید

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

هر برادری که از منافع برادر خود مانند نفع خویش حمایت کرد به کار خود سامان داده است

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

به احترام روح من که باقی و ناظر بر احوال شماست به انچه دستور میدهم عمل کنید

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند…

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید .

 

* * * * * *جملات کوروش کبیر * * * * * *

 

دشوارترین قدم، همان قدم اول است .

 

سخنان ناب هيتلر

وقتي برنده ميشوي، نيازي به توضيح نداري! وقتي مي بازي چیزی برای توضیح دادن نداری!   هیتلر

 

کسی که بتواند میل و هوس شهواتی خود را مهار کند موجود با اراده ای است .   هیتلر

 

کسی که با تخیلات پریشان از مشکلات برای خود کوهی می سازد و هر چیز را دشواری می داند واژگون شدن او حتمی است .   هیتلر

 

هرجا ایمان کامل باشد اراده قوی هم وجود خواهد داشت مردان بی اراده کسانی هستند که به هیچ چیز ایمان ندارند .   هیتلر

 

کسی که میخواهد زنده بماند باید مبارزه کند و کسی که دست از مبارزه بردارد آن هم در جهانی که هستی آن وابسته به مبارزه کردن است لایق زنده ماندن نیست .   هیتلر

 

حقیقت همان دروغی است كه بارها و بارها تكرار شده است .   هیتلر

 

تعلیم و تربیت یکی از اساس کشور است و مغز های جوان نبایستی از دانش ها و معلوماتی انباشه شود که هشتاد درصد برای آن ها غیر ضروری است و در نتیجه ممکن است پس از چند سال آن ها را به کلی فراموش کنند .   هیتلر 

 

از درس تاریخ آنچه در خاطرات جوانان باقی می ماند غیر از یک مشت اطلاعات بی فایده مانند تاریخ تولد چند سردار یا پادشاه چیز دیگری نبوده و سایر قسمت های مهم آن به کلی از یاد رفته و یا از ان نتیجه کلی نگرفته اند .   هیتلر

 

شما یک عمر بر سر کودک بزنید و از رشد و تکامل او جلوگیری کنید معلوم است که چنین موجود سر خورده در خود آن نیرو را نخواهد یافت که با استفاده از منابع طبیعی فکر و اندیشه را در خود تقویت نماید .   هیتلر

 

بهترین وسیله برای شکست یک ملت ناتوان ساختن انرژی و اراده معنوی است .   هیتلر

 

اگر اقدامی با شکست و دلسردی روبرو شد نباید دست از تلاش و کوشش برداشت و امید پیروزی را از دست داد .   هیتلر

 

تجربه نشان داده است هرگونه عقیده که با مخالفت سخت روبرو شود، هواخواه بیشتری پیدا می کند و گاهی شکنجه و آزار شدن طرفدارانش در پیشرفت آن مؤثر است و بر تعداد طرفداران آن افزوده می گردد .    هیتلر

 

وقتی یک ملت برای فرهنگ و نژاد و ملیت خویش ارزشی قائل نشد و حقی را که طبیعت برای نگاهداری نژاد پاکش به او ارزانی داشته بود پایمال ساخت و به بیگانگان روی آورد و تسلیم شد دیگر حق ندارد از شکست و بدبختی سیاسی که خودش باعث آن شده است شکایت کند .  هیتلر

 

یهودیان پایه های هنر و ادبیات کشور های دیگر را سست می کنند احساسات مردم را فریب می دهند و تمام افکار درست و محکم را در هم فرو ریخته و مردم را از راه راست منحرف می سازند .   هیتلر

 

چیزی که باعث قدرت و بزرگی نژاد آریا شد فقط غرایز معنوی نبود بلکه توجه و علاقه ی او برای تشکیل سازمان های بزرگتر باعث پیشرفت این قوم شده است و آن ها از روز اول خود را عادت دادند که برای تامین مایحتاج زندگی خود و دیگران زحمت بکشند و از این راه سازمان وسیع تری ایجاد کردند .   هیتلر

 

بعضی حقایق به طوری پنهان شده اند که اگر کسی به خوبی دقت نکند آن را نمی شناسد ولی غالباْ اتفاق می افتد که این حقایق روشن را افراد عادی نمی بینند یا لااقل نمی توانند بد و خوب خویش را تشخیص دهند .   هیتلر

 

اگر بخواهیم عالم هستی را به سه قسمت نمایند: قسمتی که تمدن انسانی را خلق کرده و گروهی که آن را نگاهداری نموده و دسته ای که آن را از بین برده اند بدون هیچ تردید نژاد اریاها جزء گروه اول قرار خواهند گرفت .   هیتلر

سخنان ناب پائولو كوئليو

آدم ها دنيا را به همان صورتي مي بينند که دوست دارند باشد، و نه به آن صورتي که هست.    پائولو كوئليو

 آن چه بوده است همان است که خواهد بود و آن چه شده است همان است که خواهد شد و زير آفتاب هيچ چيز تازه نيست.    پائولو كوئليو

 آموختن يک چيز، به معناي برقرار کردن ارتباط با جهاني است که هيچ تصوري از آن نداريم. براي ياد گرفتن، فروتني لازم است.     پائولو كوئليو

 آن که خود را سرشار از تقوا بداند ، فلج مي شود . آن که خود را سرشار از گناه بداند نيز فلج مي شود.     پائولو كوئليو

 آموزش، نشان دادن امکان است. آموختن، براي خويش ممکن ساختن است.     پائولو كوئليو

 آدم ها خيلي زود دليل زندگي خودشان را مي آموزند. شايد به خاطر همين باشد که خيلي زود هم از آن دست مي کشند.     پائولو كوئليو

 احساسات بخشي از دنيايي است که در آن هيچ زمان، مکان و مرزي نيست.     پائولو كوئليو

 انسان ها حاکم بر سرنوشت خودند. هميشه مي توانند مرتکب همان اشتباه ها بشوند. هميشه مي توانند از تمامي چيزهايي که مي خواهند و زندگي سخاوتمندانه پيش روي شان مي گذارد، بگريزند.    پائولو كوئليو

 انسان تنها موجود طبيعت است که از مرگ خود آگاه است. با اين که مي دانيم همه چيز به پايان مي رسد، زندگي خود را به نبردي تبديل کنيم که سزاوار موجودي با زندگي ابدي است.     پائولو كوئليو

 ايمان جلوي هر ضربه اي را مي گيرد. ايمان، زهر را به آب زلال مبدل مي کند.     پائولو كوئليو

 اگر مي خواهي چيزي را بياموزي، در آن غوطه ور شو.    پائولو كوئليو

 احساسات بايد همواره آزاد باشد. نبايد با رنج گذشته درباره عشق آينده قضاوت کرد.    پائولو كوئليو

 انسان بايد انتخاب کند. نيروي او در همين نهفته است: قدرت انتخاب.     پائولو كوئليو

 از آغاز زمان، آدميان کوشيده اند از راه عشق، جهان را درک کنند.     پائولو كوئليو

 اجازه داريم در زندگي اشتباه هاي زيادي انجام بدهيم، به جز اشتباهي که ما را نابود مي کند.     پائولو كوئليو

 اگر تنها با شي، هيچ حاصلي ندارد که سراسر جهان را درک کني.     پائولو كوئليو

 اشخاص خاصي، در اشتياق ساختن جهاني که هيچ خطر خارجي امکان نفوذ به آن را ندارد، ديوارهاي دفاعي بسيار بلندي در برابر جهان خارج، در برابر اشخاص جديد، مکان هاي جديد و تجربه هاي جديد مي سازند و جهان دروني خود را برهنه بر جاي مي گذارند.     پائولو كوئليو

 اشتباه، جهان را به حرکت در مي آورد. هرگز از اشتباه نترس.     پائولو كوئليو

 انسان هرگز نمي تواند از رويا دست بکشد. رويا خوراک روح است، همان طور که غذا خوراک تن است.     پائولو كوئليو

 انسانها همواره در لحظه مناسب به مکاني مي رسند که انتظارشان را مي کشند.     پائولو كوئليو

سخنان ناب گوته

هيچ کس نمي تواند ما را بهتر از خودمان فريب دهد تنها شرط رسيدن به پيروزي داشتن اراده قوي است شرايط ديگراهميتي ندارد.  گوته

 

نياسائيد ، زندگي در گذر است . برويد و دليري کنيد ، پيش از آنکه بميريد ، چيزي نيرومند و متعالي از خود بجاي گذاريد ، تا بر زمان غالب شويد.  گوته

اشخاص بزرگ و با همت به كوه مانند، هر چه به ايشان نزديك شوي عظمت و ابهت آنان بر تو معلوم شود و مردم پست و دون همانند سراب مانند كه چون كمي به آنان نزديك شوي به زودي پستي و ناچيزي خود را بر تو آشكار سازند.  گوته

با داشتن اراده قوي مالک همه چيز هستيد.  گوته

بشر، بر صفحه‌ي شطرنج ابديت، چون پياده‌اي در دست خدا و شيطان است.  گوته

زيبايي ناپايدار و فضيلت جاودانه است.  گوته

كسي كه داراي عزمي راسخ است ،جهان را مطابق ميل خويش عوض مي كند.  گوته

مردان شجاع فرصت مي آفرينند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت مي نشينند.  گوته

طوفان هاي حوادث، اخلاقيات و روحيات انسان را تقويت مي كند.  گوته

جواني نيز مانند پاک ترين و بهترين عشقها سرانجامي ندارد.  گوته

هر چه نور بيشتر باشد ، سايه عميق تر است.  گوته

هر كس با استعدادهايي خلق شده كه بايد آنها را به كار بندد . به كار بستن آنها ، بزرگترين سعادت در زندگي هر فرد است.  گوته

سخنان ناب ويكتور هوگو

به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه عشق ... چون تشنه عشق روزی سیراب می شود.  ویکتور هوگو

 

 

مانند پرنده باش که روی شاخه سست و ضعیف لحظه ای می نشینید و آواز میخواند و احساس میکند که شاخه می لرزد ،اما به آواز خواندن خود ادامه می دهد زیرا مطمئن است که بال و پر دارد.ویکتور هوگو

بیش از آنکه خزان از راه برسد ، از هر بهار بهره مند شو .ویکتور هوگو

زندگی شما از زمانی آغاز میشود که افسار سرنوشت خویش را در دست گیرید.ویکتور هوگو

چقدر باشکوه است که دوستت بدارند و به مراتب باشکوه تر است که دوست بداری!ویکتور هوگو

بدون دادگری هیچگونه پیش داوری درست نیست.ویکتور هوگو

در نوشتن از آنچه دیگران نوشته اند ، نباید یاری خواست ،بلکه از جان و دل خویشتن است که باید یاری جست.ویکتور هوگو

اگر انسان بتواند رنج را نیز به مانند شهری ترک گوید،می تواند خوشبختی را از سر گیرد.ویکتور هوگو

ازدواج چیز شگفت آوری است،گاه شیران را روباه و گاه روبهان را شیر میکند.ویکتور هوگو

جان آدمی چه اندوهگین است ،هنگامی که اندوهش از عشق است.ویکتور هوگو

عشق ، زیبا و زشت نمیشناسد.ویکتور هوگو

هر زن پاکدامنی ،زیبا و دلپسند است. ویکتور هوگو

زندگانی گل است و عشق ، عسل آن. ویکتور هوگو

هر کس ارزش خود را خود تعیین میکند. ویکتور هوگو

اگر چشم و هم چشمی در زندگی بشر نبود ،نه نوآوری میشد نه کشفی.ویکتور هوگو

از لابه لای شدیدترین تاریکی ها ، نور راستی برافروخته می شود.ویکتور هوگو

آنچه میگویی بکن و آنچه میکنی بگو! ویکتور هوگو

لغزش انسان تدریجی است . بدیها در وجود ما ،پای حاضر و آماده و نامرئی دارند .حتی کسانی که از ما با ظاهر پاک و آراسته ، چنین ویژگیهایی دارند. ویکتور هوگو

اگر نمیخواهی تو را بیازمایند ، کار خود را درست انجام بده . ویکتور هوگو

بزرگترین آزمون گیرنده ، خداست و کوچکترین آزمون دهنده ، بنده ی خدا.ویکتور هوگو

روزی جهانیان ،همه دست برادری به یکدیگر خواهند داد و آن روزی است که بدبختی و تیره روزی در گستره جهان یافت نخواهد شد.ویکتور هوگو

هرچه خدایی نیست ، فرو ریختنی است.ویکتور هوگو

یک پرنده کوچک که زیر برگها آواز میخواند برای اثبات خدا کافی است.ویکتور هوگو

عذاب وجدان ، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است.ویکتور هوگو

هر چه از کوه بالاتر می رویم ، چشم انداز گسترده تری می بینیم.ویکتور هوگو

لطف زن مانند ماسه خطرناک است.ویکتور هوگو

چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند.ویکتور هوگو

سخنان ناب فريدريش نيچه

نادرستی یک حکم باعث نمی شود که آن حکم را رد کنیم ، احکام نادرست برای زندگی آدمی ضروری است و رد کردن آنها را به معنای رد کردن زندگی است. فریدریش ویلهلم نیچه 



حرف کسانی که می گویند عشق بری از خودخواهی ست خنده دار است زیرا همه چیز طبق خواست قدرت ما است. فریدریش ویلهلم نیچه 



آنچه برای یک نفر سزاوار است را نمی توان گفت برای فرد دیگر هم سزاوار است. به عنوان مثال انکار نفس و افتادگی سزاوار یک فرمانده نیست و برایش فضیلت محسوب نمی شود. حکم یکسان صادر کردن برای همه غیر اخلاقی ست. فریدریش ویلهلم نیچه 



آینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند . فریدریش ویلهلم نیچه 



فرد خلوت نشین می گوید که واقعیت در کتاب ها نیست و فیلسوف آن را پنهان می کند. فرد والا از فهمیده شدن توسط دیگران در هراس است نه از بد فهمیده شدن چون می داند که کسانی که او را بفهمند به سرنوشت او یعنی رنج کشیدن در دنیا دچار خواهند شد. فریدریش ویلهلم نیچه 



همه به چیزی دلبستگی دارند و افراد والاتر به چیزهای والاتر اما افراد فرومایه فکر می کنند که افراد والاتر به چیزی دلبستگی ندارند و ظاهربینی افراد فرومایه از سطحی نگری و ریاکاری آنهاست و برپایه هیچ شناخت اخلاقی نیست. فریدریش ویلهلم نیچه 



با رنج عمیق درون ، آدمی از دیگران جدا می شود و والا می گردد. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدم های آزاده دل شکسته و پر غرور ، خود را از تیررس نگاه دیگران پنهان می کنند. فریدریش ویلهلم نیچه 



کسانی که در خود احساس حقارت می کنند به دیگران رحم می کنند اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند! یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است. فریدریش ویلهلم نیچه 



لذت بیرحمی در دیدن رنج دیگران است اما فردی که بیرحم است این بیرحمی گریبانگیر خودش هم می شود و به ایشان نیز آزار خواهد رسید. فریدریش ویلهلم نیچه 



کسانی که مردم آنها را اهل اخلاق می دانند اگر ما اشتباهشان را ببینیم از ما به بدی یاد خواهند کرد حتی اگر دوست ما باشند. فریدریش ویلهلم نیچه 



اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود. فریدریش ویلهلم نیچه 



هر اخلاق و دستور اخلاقی طبیعت بردگی و حماقت را پرورش می دهد زیرا روح را با انضباط تحمیلی خود خفه و نابود می کند. فریدریش ویلهلم نیچه 



یک دانشمند حتی برای عشق زمینی هم وقت ندارد! او نه رهبر است نه فرمانبردار. او کمال بخش نیست.سرآغاز هم نیست. او فردی بی خویشتن است. فریدریش ویلهلم نیچه 



کسی که دلش را به بند بکشد جانش را آزاد کرده است. فریدریش ویلهلم نیچه 



دانستن و از مسئولیت فروگذار نکردن و آن را به دیگران محول نکردن از نشانه های والا بودن است. فریدریش ویلهلم نیچه 



آنچه والا بودن یک فرد را ثابت می کند کرده های او نیست چون بیخ و بن آنها معلوم نیست و معانی مختلفی دارند ، والایی در ایمان به هدف و آرمان است. فریدریش ویلهلم نیچه 



مرد خواهان حقیقت است اما زن موجودی سحطی نگر است. فریدریش ویلهلم نیچه 



پاکی نفس جدایی می آورد. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدم نمی تواند از غرایز خود فرار کند ، وقتی از خطر جانی دور شود دوباره به غرایزش برمی گردد. فریدریش ویلهلم نیچه 



نسبت به فرد پایین تر از خود نفرت نداریم بلکه نسبت به فرد برابر با خود یا بهتر از خود. فریدریش ویلهلم نیچه 



کسی که بخواهد به سمت معرفت برود از خدا فاصله می گیرد. فریدریش ویلهلم نیچه 



اجحاف نکردن و آسیب نرساندن به دیگران برای رسیدن به برابری ریشه و بنیاد جامعه است ولی این خواست نفی زندگی ست چون زندگی بهره کشیدن از دیگران است که ناتوان ترند. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند. فریدریش ویلهلم نیچه 



پیشداوری درباره اخلاق به این معناست که نیت اعمال را منشاء آنها می دانیم. فریدریش ویلهلم نیچه 



از فلاسفه می خواهم که به دنبال حقیقت نروند چون حقیقت نیاز به پشتیبان ندارد. فریدریش ویلهلم نیچه 



هیچ پدیده ای اخلاقی نیست بلکه ما آن را اخلاقی تفسیر می کنیم. فریدریش ویلهلم نیچه 



فیلسوفی که درصدد آفرینش جهان بنابر تصور خویش است می خواهد همه به فلسفه اش ایمان بیاورند و این همان روا داشتن استبداد بر دیگران است. فریدریش ویلهلم نیچه 



حقیقت مانند آب دریا است چون نمک آب دریا زیاد است تشنگی را رفع نمی کند. اگر حقیقت آدمی تحریف شود مثل آب شور دریا خواهد بود که تشنگی اش را رفع نخواهد کرد. فریدریش ویلهلم نیچه 



خطر خوشبختی در این است که آدمی در هنگام خوشبختی هر سرنوشتی را می پذیرد و هرکسی را نیز. فریدریش ویلهلم نیچه 



خیر و نباید همگانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست زیرا چیزهای همگانی ارزشی ندارند. فریدریش ویلهلم نیچه 



نمی توان همساز طبیعت بودن را یک اصل اخلاقی دانست. زیرا طبیعت بی رحم است و اگر آدمی بخواهد مطابق با طبیعت زندگی کند باید بی رحم باشد . فریدریش ویلهلم نیچه 



فلسفه همان خواست قدرت است همان خواست علت نخستین. فریدریش ویلهلم نیچه 



کسی که جنگجوست باید همواره در حال جنگ باشد چون زمان صلح با خودش درگیر خواهد شد!. فریدریش ویلهلم نیچه 



استعداد آدمی را می پوشاند و وقتی استعدادش کاهش یافت آنچه هست نمایان می شود. فریدریش ویلهلم نیچه 



باید بر فریب حواس خود پیروز شویم . فریدریش ویلهلم نیچه 



عشق فریبنده و ویرانگر است نه نجات بخش. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدمی به دلیل خواست " قدرت " به دنبال شناخت است نه به دلیل تشنگی عقل ناب. فریدریش ویلهلم نیچه 



علم جهان را بیان نمی کند بلکه تفسیر می کند و در واقع معنایی برای وجود نباید در نظر گرفت. فریدریش ویلهلم نیچه 



ذهن و اندیشه مسئول به اشتباه افتادن آدمی است. فریدریش ویلهلم نیچه 



برای آدمی بنیادی تر از بررسی حقیقت جستجوی ارزش آن بوده است و متافیزیسین ها همگی به دنبال ارزش گذاری مفاهیم متضاد بوده اند. فریدریش ویلهلم نیچه 



فیلسوف باید از ایمان به زبان فراتر رود زیرا مفاهیم در چارچوب زبان اسیر می شوند و نمی توان آنها را کاملا با زبان بیان کرد. فریدریش ویلهلم نیچه 



آنچه آدمی را والا می کند مدت احساس های والا در اوست نه شدت آن احساس ها. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدمی را مشتاق زندگی ساده و همراه با ریاکاری اخلاق گرایانه می بینم. فریدریش ویلهلم نیچه



زندگی بدون ، آهنگ اشتباه است. فریدریش ویلهلم نیچه 



کسانی که به شهود دلایل منطقی را متصل می کنند راه اشتباه رفته اند. فریدریش ویلهلم نیچه 



چهار فضیلت آدم والا عبارت است از : دلیری ، درون بینی ، همدلی و تنهایی که گرایش به آنها سبب پاکی می شود. فریدریش ویلهلم نیچه 



باید از دگم گرایی ها در اندیشه فلسفی دوری کرد. فریدریش ویلهلم نیچه 



غرور و فریب رواقیون دلیل علاقه آنها به اخلاق و آمیختن آن با طبیعت است. زیرا تفکر رواقی درواقع نوعی استبداد راندن بر خویشتن است و چون فرد جزئی از طبیعت است پس طبیعت نیز استبداد را بر او حاکم می کند. فریدریش ویلهلم نیچه 



اراده یک احساس نیست بلکه شامل احساس های فراوان است و نمی توان آن را از اندیشه جدا کرد. در عین حال اراده یک شور است و کسی که اراده می کند به اشتباه اراده را با عمل یکی در نظر می گیرد. فریدریش ویلهلم نیچه 



مردان بزرگ فقط آرمان های خود را نمایش داده اند. فریدریش ویلهلم نیچه 



کسی که آرمان نداشته باشد کمتر لاابالی ست تا کسی که راه رسیدن به آرمانش را نمی داند. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدمی برای فرار از خدا طبیعت را عامل همه چیز می داند و هنجاری در طبیعت در کار نیست بلکه پدیده های طبیعی به دلیل قدرت به وجود می آیند. فریدریش ویلهلم نیچه 



قدرت خواهی آدمی و نه میل به شناخت اولین عامل برای گرایش او به فلسفه بوده است. فریدریش ویلهلم نیچه 



اراده زندگی برتر و نیرومند تر در مفهوم ناچیز نبرد برای زندگی نیست، بلکه در اراده جنگ اراده قدرت و اراده مافوق قدرت است! فریدریش ویلهلم نیچه 



می خواهم آدمیت را به تصمیم هایی وادارم که به سراسر آینده بستگی دارد. شاید چنین پیش آید که همه هزاره ها، والاترین عهد و پیمان های خود را بنام من ببندند. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدم برتر از ابرآدم بسیار دور است . فریدریش ویلهلم نیچه 



ابرآدم است که می آفریند . فریدریش ویلهلم نیچه 



از ابرآدم است که آدم های برتر دلگرمی و شجاعت می گیرند . فریدریش ویلهلم نیچه 



سرود ابرآدم ، سرود ارزش های نو آفریده است . فریدریش ویلهلم نیچه 



درسی که از بازگشت جاودان می گیریم این است که چیز منفی باز نمی گردد. معنای بازگشت جاودان این است که هستی، انتخاب است. تنها آن چیزی باز می گردد که تصدیق کند یا تصدیق شود . فریدریش ویلهلم نیچه 



عرصه عمل برای ابر آدم بی کرانه است . فریدریش ویلهلم نیچه 



فرزانگی نمی تواند خود خواهانه باشد و فرزانه نمی تواند منزوی بماند . فریدریش ویلهلم نیچه 



ارزش یابی هر چیز بستگی به توان خواهی آن دارد. فریدریش ویلهلم نیچه 



در همه جا هر چه مورد انتقاد ابر آدم است همواره نوعی خواست ویرانگر و منفی وجود دارد. فریدریش ویلهلم نیچه 



نخستین نبرد با کسانی است که با احسان شان با ترحمِ حقارت انگیزشان، آدم را، آدم بیچاره یی را که خودش زیر بار شرم و احساس گناه در مانده است، از پا می اندازند و دومین دومین قلمرویی که منفی خواهی در آن حاکم است قلمرو آیین های اخلاقی و سیاست است. فریدریش ویلهلم نیچه 



اگر علم و دانش ما این همه به بی طرف بودن خود می نازد، از آن روست که جز کنجکاوی ناسالمِ ناتوانان چیز دیگری ندارد . فریدریش ویلهلم نیچه 



زندگی، زمین و هستی، درد و رنج و بلا نیست. فریدریش ویلهلم نیچه 



توان خواهی می تواند بر گذشت زمان پیروز شود . فریدریش ویلهلم نیچه 



آزادی ابر آدم تنها در صورتی واقعی است که در زمان فراشد و در ساختن آینده یی بر پایه گذشته عملی شود. فریدریش ویلهلم نیچه 



باید در محدوده ی امکانات زمینی بیافرینیم، و در آفرینش به زمین وفادار بمانیم . فریدریش ویلهلم نیچه 



در این جهان، آن کسی به نابودی می رود که نتواند به ‹‹مفسر››ی خود مختار بدل شود. آنگاه است که او دیگر نه در مقام شخص، بلکه در مقام عدد یا رقمی آماری خواهد زیست. فریدریش ویلهلم نیچه 



اصولا زمانی پوچی برای چیزی معنا پیدا میکند که بیایم برای آن ، هدفی تعریف کنیم .و اگر بدانیم هدفی در کار نیست، به پوچی هم نخواهیم رسید . فریدریش ویلهلم نیچه 



جرم این است که ندانیم زندگی خیلی ساده تر از اینهاست که ما فکر می کنیم . فریدریش ویلهلم نیچه 



فلسفه معنوی ترین خواست قدرت است . فریدریش ویلهلم نیچه 



کشش به سوی توانایی گوهره اصلی زندگی آدم می داند . فریدریش ویلهلم نیچه 



فروپاشی و زوال هر فرهنگ یا هر شخص هنگامی رخ می دهد که کشش به سوی نیرومندی رنگ بازد و چیز دیگری بر این کشش اولویت یابد ، ولو این جایگزین خرد ، دانش و هنر باشد. فریدریش ویلهلم نیچه 



فرد مقتدر کسی است که قادر به کسب تعهد است، زیرا حق چنین کاری را به دست آورده و یا کسب کرده است. فریدریش ویلهلم نیچه 



زمان لا یتناهی است و هر چه وجود دارد، در یک گردش ادواری تکرار می شود و این عمل تا انتهای نا معلومی ادامه خواهد داشت. فریدریش ویلهلم نیچه 



برای گله ی آدمی تمام نشانه های ابرآدم چون نشانه های بیماری یا دیوانگی ظاهر می شوند. فریدریش ویلهلم نیچه 



حقیقت چیزی نیست که باید یافته یا کشف شود، بلکه چیزی است که باید آفریده شود و فرایندی را نامگذاری کند ؛ شناساندن حقیقت نوعی تعیین فعالانه است و نه آگاه شدن از چیزی که به خودی خود قطعی و تعیین شده است.که آن واژه دیگری است برای خواست قدرت . فریدریش ویلهلم نیچه 



آنچه که باید بیشترین علاقه را در ما به وجود آورد این نیست که آیا تفسیر ما از جهان، حقیقی است یا دروغین ، بلکه این است که آیا این تفسیر، خواست قدرت را برای نیرومندی و کنترل جهان پرورش می دهد ، یا هرج و مرج و ناتوانی را.



سرنوشت من این است که پس از مرگ دوباره به دنیا بیایم . فریدریش ویلهلم نیچه 



اکنون به شما می گویم که مرا گم کنید وخود را بیابید.وتنها آن گاه که همگان مرا انکار کردید، نزد شما باز خواهم آمد. فریدریش ویلهلم نیچه 



بدترین خوانندگان کتاب آنانی اند که چون «سربازان غارتگر» عمل می کنند، یعنی از هر جا که دستشان برسد تکه یی بر می دارند. فریدریش ویلهلم نیچه 



اندیشه های ما، آری و نه گفتن های ما، و اگر و اما گفتن های ما، همه با همان ضرورتی از درون ما رشد می کنند که میوه از دل درخت- به هم مر بوط و با هم خویشاوندند، و همه از یک اراده، یک وضع جسمانی، یک خاک، و یک خورشید نشان دارند . فریدریش ویلهلم نیچه 



تقریبا هر چیزی که وجود دارد در معرض تاویل است؛ زندگی خود چیزی نیست جز ستیزه و جدال ارزش ها و مبارزه برای تاویل اندیشه ها و آرمان ها. فریدریش ویلهلم نیچه 



ایرانیان راستگوترین و راست تیرانداز ترین قوم تاریخ اند. فریدریش ویلهلم نیچه 



زمان ما پیش رس بدنیا آمدگان هنوز فرا نرسیده است، فقط پس فردا از آن من است . فریدریش ویلهلم نیچه 



زمین روزی از آن ابرآدم می شود . فریدریش ویلهلم نیچه 



در جایی که دیگر تنها چیز درخشان زر دکانداران است دکانداران سروری کنند! امروز دیگر روزگار شهریاران نیست! آنچه امروز خود را ملت می نامد شایسته هیچ شهریاری نیست. بنگرید که این ملت ها خود اکنون چگونه چون دکانداران رفتار می کنند: آنان از کمترین بهره در هیچ زباله ای نمی گذرند! در کمین یکدیگرند و یکدیگر را می پایند و نام آن را ‹‹حس همجواری›› می گذارند . فریدریش ویلهلم نیچه 



جنبش تساوی خواهی زنان موجب می شود زن از زنانه ترین غرایز خود دور می شود . فریدریش ویلهلم نیچه 



برخلاف ‹‹اندیشه های مدرن›› درباره ی زن و مرد، آموزش واقعی در مورد رابطه ی جنس ها را باید در فرهنگ های شرقی یافت. فریدریش ویلهلم نیچه 



سنجیدگی و هنر زن در دلربایی، شوخ وشنگی، و سبکسری است؟ چرا آنان باید به دنبال کشف حقیقت زن باشند ، در حالیکه هنر بزرگ او دروغگویی و مهم ترین مساله مورد علاقه اش سرو وضع و زیبایی است؟. فریدریش ویلهلم نیچه 



مرد و زن هر دو خود را در مورد یکدیگر فریب می دهند، زیرا آنچه برای آنان گرامی و قابل احترام است، تنها آرمان های خودشان است. فریدریش ویلهلم نیچه 



زن بازیچه ای باد پاک و ظریف، همچون گوهری، رخشان از فضیلت های جهانی که هنوز در کار نیست.در عشق تان فروز ستاره فروزان باد! وامیدتان این باد: بادا که ابر آدم را بزایم!. فریدریش ویلهلم نیچه 



از آنچه باعظمت است یا باید هیچ نگفت یا با عظمت سخن گفت و با عظمت سخن گفتن یعنی به دور از آرایش وآلایش . فریدریش ویلهلم نیچه 



آنچه ناگزیر و حتمی الوقوع است مرا خشمناک نمی کند. عشق به سرنوشت در اعماق دل من نهفته است. فریدریش ویلهلم نیچه 



برادران آیا من سنگدل ام ؟ باری من می گویم : هرچه را که افتادنی ست می باید بیشتر زور داد!
هر چه امروزین است می افتد و بر می افتد ! چه کس می خواهد آن را نگاه دارد ؟ باری من - می خواهم آن را بیشتر زور دهم !
می شناسید شهوتی را که سنگ را به ژرفناهای تند شیب فرو می غلتاند ؟
بنگرید این آدم های امروزین را که چه گونه به ژرفناهای من فرو می غلتاند ؟
برادران من پیش درامد بازیگرانی بهترام یک سر مشق از سرمشق من پیروی کنید !
و به آن کس که پرواز نمی آموزید تندتر افتادن آموزید! . فریدریش ویلهلم نیچه 



این تاج مرد خندان این تاج گل سرخ را من خود بر سر نهادم . من خود خندهء خویش را مقدس خواندم. بهر چنین کاری هیچ کس دیگر را امروز چندان که باید نیرومند نیافته ام. فریدریش ویلهلم نیچه 



شیطان روزی با من چنین گفت : خدا را نیز دوزخی هست : دوزخ او عشق به آدم است. و چندی پیش شنیدم که گفت : خدا مرده است . رحم خدا به آدم او را کشت. فریدریش ویلهلم نیچه 



آموزش را در خانواده و دانش را در جامعه می آموزند و بینش را در تفکرات تنهایی. فریدریش ویلهلم نیچه 



فریب بهار را نخور. تابستانی و پاییز و زمستانی هم هست. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدمی حق انتخاب ندارد چون محکوم و مجبور به سرنوشت است. فریدریش ویلهلم نیچه 



یک عمر صرف کسب اعتقاد کردم و در پایان به بی اعتقادی رسیدم. فریدریش ویلهلم نیچه 



آرامش مدام نیز کسل کننده است. گاهی طوفان هم لازم است. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدم امروز در پرستش بتان می زید بتان عرصهء اخلاق بتان گستره سیاست بتان عرصه فلسفه.خدایانی کاملا" باطل که خود آنها را بر ساخته آنگاه پرستیده اند.از این روی از راه راست بیراه گشته و همراه بر این باور پا می فشرده و از آن چنان جانبداری کرده تا اینکه به فرجامش رسیده موقفی که از همان آغاز به نیستی و فنا چشم داشت. فریدریش ویلهلم نیچه 



حتی از میان پر دلترین کسانمان چه اندک اند آنان که دانایی خویش را تاب توانند آورد. فریدریش ویلهلم نیچه 



آسودگی مادر هر روانشناسی است. آنگاه آیا هر روانشناسی تباهی است؟ . فریدریش ویلهلم نیچه 



خدا پنداریست ! اما چه کسی است که این پندار را بیاشامد و نمیرد؟ . فریدریش ویلهلم نیچه 



در دنیا زندگیهای پر تلخی و مرارتی هم هستند که مرگ برای صاحبانشان سعادت است. فریدریش ویلهلم نیچه 



زیبایی غیر از اینکه نعمت خداست. دام شیطان نیز هست. فریدریش ویلهلم نیچه 



زمستان بدون بهار دل عاشق شکست خورده است. فریدریش ویلهلم نیچه 



باید دنبال شادی ها گشت ولی غمها خودشان ما را پیدا می کنند. فریدریش ویلهلم نیچه 



تکبر زائیده قدرت مادی است و تواضع زاییده ضعف معنوی. فریدریش ویلهلم نیچه 



هزار تلاش آدم به اندازه یک تقدیر کارساز نیست. فریدریش ویلهلم نیچه 



هیچ نظم و ساختاری در جهان وجود ندارد، مگر نظم و ساختاری که ما به آنها می‌بخشیم. فریدریش ویلهلم نیچه 



اگر به عمق اعتقادات نفوذ کنیم، درخواهیم یافت که تمام ارزش ها بی پایه و عقل ناتوان است. هر اعتقاد به صحت و درستی هر چیز ضرورتاً نادرست است. چون جهان حقیقی وجود ندارد. والاترین ارزش‌ها خودشان را نابود می‌کنند و هدفی در کار نیست، چرا که هیچ وقت پاسخی نمی یابند. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدم بندی ست بسته میان حیوان و ابر آدم. 
بندی بر فراز مغاکی.
آنچه در آدم بزرگ است این است که او پل است نه غایت. فریدریش ویلهلم نیچه 



زمانی می رسد که "زرتشت" (شخصیت نمادین فلسفه ی او) تصمیم به ترک دوستان و مریدان خود می گیرد. او هنگام خداحافظی سخن شگرف و پر مغزی به آنان می گوید:
می گویید به زرتشت ایمان دارید؟ اما زرتشت کیست!
مومنان من اید : اما مومنان کیستند!
شما آنگاه که مرا یافتید هنوز خود را نجسته بودید. مومنان همه چنین اند.
از این رو ایمان چنین کم بهاست.
اکنون شما را می فرمایم که مرا گم کنید و خود را بجویید و تنها آنگاه که همگان مرا انکار کردید , نزد شما باز خواهم آمد. فریدریش ویلهلم نیچه 



دوست می دارم آن را که فضایل بسیار نمی خواهد. زیرا که یک فضیلت به است از دو فضیلت. زیرا که یک فضیلت چنبری است استوارتر برای در آویختن سرنوشت. فریدریش ویلهلم نیچه



غم خودش ما را پیدا می کند باید دنبال شادیها گشت. فریدریش ویلهلم نیچه 



به سراغ زنان می روی ؟ تازیانه را فراموش مکن !. فریدریش ویلهلم نیچه 



فرزانه ترینان همه برای آسایش خاطر من چنین گفته اند. دریغا , کاش امروز نیز چنین می بود ! زیرا شر بهترین نیروی آدم است . فریدریش ویلهلم نیچه 



رسالت جوانان است که پایه های فساد کنونی تندرستی و فرهنگ را بلرزانند و تنفر و استهزاء را به جای این عقاید انبوه خالی از لطافت بر پا سازند. در انجام این کار ممکن است جوانان نافرهیخته بنمایند ولی تخریب و ویران سازی نخستین مرحله ی لازم در علاج و مداوای ِآدمیت جدید است. فریدریش ویلهلم نیچه 



هر چه ریشه های طبیعت باطنی و شناخت درست تاریخ و گذشته یک مرد عمیقتر باشد بیشتر خواهد توانست گذشته را به خود جذب کند و بزرگترین و قدرتمندترین طبیعت ها را توسط عدم وجود محدودیتها در آن معنای تاریخی اش که موجب زیان زدن به کار سازنده است خواهد شناخت و گذشته را اگر چه بیگانه باشد در خود جای داده و هضم خواهد کرد. فریدریش ویلهلم نیچه 



آن اندیشه هایی را دوست دارم که با خون نوشته شده باشند . فریدریش ویلهلم نیچه 



آیا برده هستی؟
پس دوست نتوانی بود
آیا خودکامه هستی؟
پس دوستی نتوانی داشت
در زن دیر زمانی است که برده ای و خودکامه ای نهان گشته اند از این رو زن را توان دوستی نیست
او عشق را می شناسد و بس . فریدریش ویلهلم نیچه 



پرندگان دیگری هم هستند که بالاتر می پرند . فریدریش ویلهلم نیچه 



آنکس که نمی تواند فرمان دهد بایستی فرمان ببرد . فریدریش ویلهلم نیچه 



مردم دنیا دو دسته اند یکی زیر دستان و دیگر بزرگان اصالت ، و شرف متعلق به بزرگان است و آنها غایت وجودند و زیر دستان وسیله اجرای هدفهای ایشان هستند ترقی دنیا و بسط زندگی آدم بوسیله بزرگان و سرداران صورت می پذیرد که معدودند . فریدریش ویلهلم نیچه 



شاید من بهتر می دانم که چرا آدمی تنها حیوانی است که می خندد.تنها آدم است که به شدت رنج می برد و مجبور است خنده را بیافریند. فریدریش ویلهلم نیچه 



دوست می دارم آن را که چون تاس به سودش افتد شرمسار شود و پرسد : نکند قمار بازی فریبکار باشم؟ زیرا که خواهان فناست. فریدریش ویلهلم نیچه 



نیکی و راستی و زیبایی امور حقیقی و مطلق نیستند ، آنچه حقیقت دارد آن است که همه کس خواهان توانایی است و می خواهد زندگی خود را بالا ببرد ، غایت وجود " پیدایش مرد برتر است " و ترتیب زندگانی و اصول اخلاقی باید چنان باشد که مرد برتر ظهور کند . فریدریش ویلهلم نیچه 



آدم باید بهتر و شریرتر شود : من چنین می آموزانم ! شریرانه ترین چیز برای بهترین چیز در ابرآدم نیاز است. فریدریش ویلهلم نیچه 



افزونی دانش گذشته، افزونی تاریخ آدم را پژمرده خواهد ساخت و بزدل. در حالیکه آدم باید قادر باشد گذ شته را در خد مت حال دربیاورد. البته اگر بتوانیم خوب یاد بگیریم که تاریخ را وسیله ای برای زندگانی قرار دهیم . فریدریش ویلهلم نیچه 



باور چیست ؟ از کجا سرچشمه می گیرد ؟ هر باور چیزی را حقیقی انگاشتن است. فریدریش ویلهلم نیچه 



افراطی ترین صورت هیچ انگاری می تواند این دیدگاه باشد که همه باورها ؛ همهء چیزی را حقیقی انگاشتن ها لزوما" به اشتباه می روند ؛ به این علت ساده که هیچ دنیای واقعی در کار نیست . چنین است یک ظاهر دورنمایی که از درون ما سرچشمه گرفته است . فریدریش ویلهلم نیچه 



هیچ انگاری به عنوان انکار یک دنیای راستین ؛ انکار هستی ؛ ممکن است یک شیوهء خدایی اندیشیدن باشد. فریدریش ویلهلم نیچه 



پیوسته به دنیای تنگ تر ؛ مختصر شده و ساده نیاز داریم . فریدریش ویلهلم نیچه 



آن کس که نداند ؛ خواست خویش را در چیزها چگونه بگمارد ؛ دست کم معنایی بر آن خواهد افزود ... و از آن ؛ این پندار زاده می شود که گاهی در آن خواست بنیاد باوری بوده است. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدم باید والاترین آرمانهایش را دنبال کرده و هرلحظه به آنها عمل کند، چرا که آنچه شخص اینک انجام می دهد بازگشتی مکرر در سراسر ابدیت خواهد داشت. فریدریش ویلهلم نیچه 



دوست می دارم آن را که خدای خویش را گوشمال می دهد. زیرا عاشق خدای خویشتن است. پس باید با غضب خدایش فنا شود... فریدریش ویلهلم نیچه 



دوست می دارم آن را که روان اش در زخم پذیری نیز ژرف است و پیشامدی کوچک او را نابود تواند کرد. پس شادمانه پای بر پل می گذارد. فریدریش ویلهلم نیچه 



هان ؛ من ام یک بشارتگر آذرخش و چکه ای گران از ابر ! و اما این آذرخش را نام ابر آدم است. فریدریش ویلهلم نیچه 



براستی ؛ ای کاش جنون شان را حقیقت نام بود یا وفاداری یا عدالت . اما دریغ که فضیلت شان در خدمت دراز زیستن است و آسودگی نکبت بار. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدمی بهر تنها زیستن می باید یا حیوان باشد یا خدا. ارسطو می گوید: انگارهء سومی نیز هست بودن یکجای هر دوی آنان ... آن هم فیلسوف وار ..حقایق همه ساده اند. این نه مگر دروغی است دو چندان که آن را بر ساخته اند؟ . فریدریش ویلهلم نیچه 



شاید این شایسته ء آن واعظ مردم کوچک بود که بار گناه آدم را بکشد و از آن رنج ببرد. 
اما من از گناه بزرگ همچون آرام بخش بزرگ خویش شادمان ام.
باری , چنین سخنان را بهر گوش های دراز نمی گویند و هر کلامی نیز نه از آن هر دهانی ست.
این سخنان چیزهایی ظریف و کمیاب اند : سم گوسپندان بدان ها مرساد ! . فریدریش ویلهلم نیچه 



ارزشها و تغییرات آنها به افزایش قدرت آنانی که ارزشها را مقرر می دارند ؛ مربوط می شوند. میزان ناباوری ؛ ( میزان ) (( آزادی اندیشهء )) مجاز بیانی از افزایش قدرت است. هیچ انگاری آرمانی است متعلق به بالاترین درجه ء قدرتمندی روح ؛ و سرشارترین زندگی – گاهی ویرانگر و گاهی ریشخند آمیز. فریدریش ویلهلم نیچه 



دلاور آن کسی ست که ترس را می شناسد , اما بر ترس چیره می شود . فریدریش ویلهلم نیچه 



هیچ انگاری به چه معناست ؟ ( به آن معناست ) که والاترین ارزشها از ارزش خویش می کاهند. هدفی در کار نیست. (( چرا؟ )) پاسخی نمی یابد. فریدریش ویلهلم نیچه 



علم مجموعه ای از حقایق یا روشی برای کشف حقایق نیست,بلکه مجموعه ای است از قراردادهای مفید که مثل افسانه های مخلوق ذهن آدم است و هیچ پایه ای در واقعیت ندارد. علم مانند دین, اخلاق و هنر تجلی ای از خواست قدرت است, و خواست قدرت خود به نوبه چیزی نیست جز نیاز آدم به تحمیل کردن نظم به واقعیتی که در جوهرش آشوب و بی نظمی محض است. علم نیز مانند دین, اخلاق و هنر, کوششی است برای شکل دادن به جهان و تبدیل کردن آن به چیزی درک پذیر برای ذهن آدم. فریدریش ویلهلم نیچه 



جهان پیرامون ما خالی از غایت و معناست, در نتیجه نسبت به تمامی باورها و هدف های ما بی اعتناست. اما این امر نباید به نه نگفتن به آن چه هست یا خواست نیستی بیانجامد. به عکس, پوچی جهان باید انگیزة آری گفتن به جهان باشد_آن چنان که هست. فریدریش ویلهلم نیچه 



از آن جا که جهان حقیقی وجود ندارد, به ضرورت هر باور و هر فرضی بر درستی نادرست است. فریدریش ویلهلم نیچه 



من آدم نیستم، من دینامیت ام. فریدریش ویلهلم نیچه 



علم بیانگر حقیقت نیست, زیرا حقیقتی موجود نیست که بیان شدنی باشد.
هدف علم نه یافتن حقیقت به خاطر حقیقت, بلکه چیرگی بر طبیعت است. فریدریش ویلهلم نیچه 



اگر ما (( بی دل و جان )) هستیم ؛ دست کم نسبت به زندگی چنین نیستیم ؛ بلکه ؛ اکنون با همهء انواع (( تمنیات )) روبروییم . با خشمی ریشخند آمیز در آنچه (( آرمانها )) می نامیمشان ؛ در حال غور و تامل هستیم. ما خویش را خوار می شماریم تنها از آن رو که لحظاتی وجود دارند که نمی توانیم آن انگیزش نامربوطی را که (( آرمانگرایی )) نام دارد ؛ مهار نماییم. تاثیر نازپروردگی بیش از اندازه ؛ نیرومند تر از خشم فرد بی دل و جان است.
82- تنها بدان خدایی ایمان دارم که رقص بداند. فریدریش ویلهلم نیچه 



کرمکی که زیر گامهامان پایمال می شود ؛ به خود می پیچد. این عین فرزانگی است ؛ اما او دیگر بار توانی باز می جوید که خویشتن را دوباره پامال ببیند ؛ در زبان اخلاقیون به این کار (( فروتنی )) گویند. فریدریش ویلهلم نیچه 



سرانجام باور باید داشت که مسئله ی ارزش"حقیقت" تاکنون طرح نشده است و این ماییم که نخستین بار آن را دیده ایم و چشم بدان دوخته ایم و در این راه جسارت ورزیده ایم. زیرا چنین کاری جسارت می طلبد ، چنان جسارتی که از آن بالاتر جسارتی نیست. فریدریش ویلهلم نیچه



درازگوش چگونه تراژدی ( حزن انگیز ) تواند بود ؟ ... آنکه زیر باری سنگین نابود شود ؛ باری که نه تواند برد ( تاب نتوان آورد ) و نه به زمین تواند افکند ؟ ... فیلسوف را نیز روزگار اینچنین است. فریدریش ویلهلم نیچه 



بوزینه در برابر آدم چیست ؟ چیزی خنده آور یا چیزی مایهء شرم دردناک.
روزگاری کفران خدا بزرگترین کفران بود. اما خدا مرد و در پی آن این کفرگویان نیز بمردند.
براستی آدم رودی است آلوده. دریا باید بود تا رودی آلوده را پذیرا شد و ناپاکی نپذیرفت.
آن ساعت که می گویید : چه سود از دادگری ام که خویش را همچون شعله و ذغال نمی بینم . حال آنکه دادگر همچون شعله است و ذغال.
چه سود از رحم ام ؟ مگر رحم همان صلیبی نیست که بر آن آن دستان آدمی را میخکوب کرده اند؟
اما رحم من کجا و به صلیب کشیده شدن کجا ... فریدریش ویلهلم نیچه 



جهان فقط همین جهان ظاهر است و دنیای حقیقی، دروغی بیش نیست. فریدریش ویلهلم نیچه 



سه ساده لوحی بزرگ : 
شناخت همچون وسیله ای برای خوشبختی ؛ 
همچون وسیله ای برای فضیلت ؛
همچون وسیله ای برای (( نفی زندگی )) تا آن حد که وسیله ای برای نومیدی و دلشکستگی است. فریدریش ویلهلم نیچه 



آه ؛ ای مجنون مهربان ؛ زرتشت ! ای شیدای اعتماد ! تو همیشه همین سان بوده ای . تو همیشه با اعتماد به هر چیز هراسناک نزدیک شده ای .
تو همیشه می خواهی هر غولی را بنوازی. هرم نفسی گرم و کمی موی نرم بر پنجه ؛ همین بس تا تو یکباره آمادهء عاشق شدن و به دام انداختن اش شوی.
عشق خطری است در کمین تنهاترین کس. عشق به هر چیزی که زنده باشد و بس ! براستی ؛ خنده آور است جنون و فروتنی من در عشق ! فریدریش ویلهلم نیچه 



اینها ضعفا هستند که اراده به سوی قدرت خودشان را به این صورت مخفی می کنند که عالم دیگری بسازند در واقع عالم افلاطونی همین است .



ما را چه نسبت است با غنچه ای که از نشستن ژاله ای بر تن اش بر خویش می لرزد ؟ فریدریش ویلهلم نیچه 



وای بر آن عاشقانی که از رحم شان پایگاهی برتر ندارند! فریدریش ویلهلم نیچه 



چه ؟ آیا می کوشی که ده بار یا صد بار دو چندان شوی ؟ نکند بهر خود مریدان بسیار می جویی ؟ - پس می باید ظرفهای تهی ( هیچ ) را بجویی. فریدریش ویلهلم نیچه 



حقیقت نیازمند نقد است نه ستایش . فریدریش ویلهلم نیچه 



جهان هیولای انرژیست که آغاز و پایان ندارد وتنها خود را دگرگون می سازد. فریدریش ویلهلم نیچه 



درست است که ما عاشق زندگی هستیم ؛ اما نه از آن رو که بدان خو کرده ایم ؛ بل از آن رو که خو کردهء عشق ایم. عشق هیچگاه بی بهره از جنون نیست. اما جنون نیز هیچگاه بی بهره از خرد نیست. فریدریش ویلهلم نیچه



باری ؛ زرتشت در مردم نگریست و حیران بود. سپس چنین گفت : 
آدم بندی است بسته میان حیوان و ابر آدم ؛ بندی بر فراز مغاکی.
فرارفتنی ست پر خطر ؛ در – راه – بودنی پر خطر ؛ واپس نگریستنی پر خطر ؛ لرزیدن و درنگیدنی پر خطر.
آنچه در آدم بزرگ است این است که او پل است نه غایت ؛ آنچه در آدم خوش است این است که او فراشدی ست و فروشدی. فریدریش ویلهلم نیچه 



آموزش اندیشه کردن : در مدارس ؛ اندک نشانی از آن نمی توان یافت ؛ حتی در دانشگاه ها ؛حتی در میان شناخته ترین فیلسوفان ؛ آری می بینم که منطق به عنوان یک نظریه ؛ کار و تکنیک ؛ دارد به سستی می گراید. فریدریش ویلهلم نیچه 



در حقیقت در این بینش عملی مشروعیت دارد که سود کنشگر در آن نهفته باشد. فریدریش ویلهلم نیچه 



آنگاه که آدمی (( چرایی / غایت چیست )) زندگی خویش را می شناسد ؛ آنگاه است که او از هر (( چگونه ؟ )) آسوده خاطر می شود. آدمی مشتاق نیکبختی نیست ؛ تنها انگلیسی چنین است. فریدریش ویلهلم نیچه 



نیرومند، پیروزمند است. این هنجاریست جهان گستر. از حق و باطل به معنای عام سخن گفتن حرف مفت است. هیچ خشونت، ناموس ربایی، بهره کشی، یا ویرانگری در ذات ظالمانه نیست، چرا که زندگی در ذات خشونت بار و ناموس ربا و بهره کش و ویرانگر است و جز آن گمان پذیر نیست. فریدریش ویلهلم نیچه 



نه می خواهم شریعت خداوندی باشد نه نیاز یا هنجار آدمیان ، مباد دستهایی که مرا راهنمای آسمانها و بهشتها باشد. فریدریش ویلهلم نیچه 



دوست می دارم آن را که چون تاس به سودش افتد ؛ شرمسار شود و پرسد : نکند قماربازی فریبکار باشم ؟ زیرا که خواهان فناست. فریدریش ویلهلم نیچه 



دوست می دارم آن را که فضایل بسیار نمی خواهد. زیرا که یک فضیلت به است از دو فضیلت ؛ زیرا که یک فضیلت چنبری ست استوار تر برای در آویختن سرنوشت. فریدریش ویلهلم نیچه 



ای اختر بزرگ ؛ تو را چه نبکبختی می بود اگر نمی داشتی آنانی را که روشنی شان می بخشی !
هان ! از فرزانگی خویش به تنگ آمده ام و چون زنبوری انگبین بسیار گرد کرده ؛ مرا به دستهایی نیاز است که به سویم دراز شوند.
هان ! این جام دیگر بار تهی شدن خواهد و ابرآدم دیگر بار آدم شدن. فریدریش ویلهلم نیچه 



در گوش آن کس که در تسخیر شیطان است ؛ اما ؛ این سخن را زمزمه می کنم : همان به که شیطان ات را بزرگ کنی ! درین کار تو را نیز راهی به بزرگی هست ! فریدریش ویلهلم نیچه 



یک رمانتیک هنرمندی است که ناخشنودی والای او نسبت به خودش او را آفرینشگر می سازد ؛ کسی که از خودش و جهانش به دور می نگرد ؛ به واپس می نگرد. فریدریش ویلهلم نیچه 



باری ؛ بدترین چیز خرداندیشی ست. به راستی ؛ شرارت به که خرداندیشی! فریدریش ویلهلم نیچه 



مبادا ؛ شما را چنین در نظر آید که در کارهاتان دون پایه و خوارید ؛ بلکه چنین سزد که به محض رخدادنش وا گذارید ! ... که نکوهش وجدان خاموش گردانیدن اندرون بایسته نیست. فریدریش ویلهلم نیچه 



دوست می دارم خوارشمارندگان بزرگ را ؛ زیرا که پاس دارندگان بزرگ اند و خدنگ های اشتیاق به سوی کرانه ء دیگر. فریدریش ویلهلم نیچه 



آموزه ای پدید آمد و باوری در کنارش : همه چیز پوچ است ؛ همه چیز یکسان ؛ همه چیز رو به پایان ! . فریدریش ویلهلم نیچه 



هیچ انگاری نشانگر یک مرحلهء انتقالی آسیب شناختی است آنچه آسیب شناختی است یک تعمیم سترگ است ؛ این استنباط است که ؛ به هیچ روی ؛ معنایی در کار نیست. خواه از این رو که نیروهای مولد هنوز به اندازهء کافی قوی نیستند ؛ یا این که انحطاط هنوز درنگ و تردید می ورزد و راه چارهء خویش را از آستین به در نیاورده است . پیش فرض این فرضیه این است که هیچ حقیقتی در کار نیست ؛ هیچ جوهر مطلق امور و اشیاء و هیچ (( چیز در خود )) ( شی فی نفسه ) در کار نیست. این نیز صرفا" هیچ انگاری است – حتی افراطی ترین هیچ انگاری . او ارزش اشیاء را دقیقا" به فقدان هر واقعیت مربوط به این ارزشها نسبت می دهد ؛ همچنین به این امر نسبت می دهد که اشیاء صرفا" نشانه ای از نیرومندی نزد ارزش آفرینان ؛ و یک ساده سازی به خاطر زندگی ؛ هستند. فریدریش ویلهلم نیچه 



آن کس که آفرینندگی و نو آفرینی می خواهد. در نیک یا بد. ناگزیر نخست می باید با نیست و نابود کردن ارزشها آغاز کند. فریدریش ویلهلم نیچه 



آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد ؛ خنده می زند بر همهء نمایش های غمناک و جدی بودن های غمناک. فریدریش ویلهلم نیچه 



آدم چیزی است که بر او چیره می باید شد. فریدریش ویلهلم نیچه 



از کدامین ستاره بر زمین افتادیم تا در اینجا یکدیگر را ملاقات کنیم.؟ فریدریش ویلهلم نیچه 



در اینجا بود که نخستین بار فهمیدم که ارادهٔ زندگی برتر و نیرومند تر در مفهوم ناچیز نبرد برای زندگی نیست، بلکه در اراده جنگ اراده قدرت و اراده مافوق قدرت است! . فریدریش ویلهلم نیچه

 

 

سخنان ناب سقراط

سقراط

ابله ترین دوستان ما خطرناک ترین دشمنان هستند. سقراط

آن انسانی عاقل تر است که می داند عقلش کمتر است. سقراط

آنقدر بر مال دنیا حریص مباش که از مفقود شد نش اندوهناک شوی. سقراط

اگر خاموش بنشینی تا دیگران به سخنت آورند، بهتر از آنست که سخن بگویی و خاموشت کنند. سقراط

ادب و حکمت را شعار خود ساز تا بهترین اهل زمان شوی و به نیکان ملحق گردی. سقراط

دم را غنیمت شمارید تا همیشه سعادتمند باشید. سقراط

سعادتمند کسی است که از هر خطایی که از او سر بزند تجربه جدید بدست آورد. سقراط

فراوانی گفتار بیهوده، نشانه قطعی از ضعف شخصیت گوینده است. سقراط

بهترین مهمان کسی است که کم بیایید و زود برود. سقراط

اگر می خواهی هستی را بشناسی خود را بشناس. سقراط

بکوش که نسبت به مردم بدبین نشوی، زیرا صاحب سؤ ظن را جزء زحمت ابدی و کسالت روحی بهره ای نباشد. سقراط

خدمت خود را بی آنکه در ازای پاداش باشد به مردم عرضه کنید و پاداش آن را در رضایت خاطر خویش بیابید. سقراط

با پدر و مادر خود چنان رفتار کن که از اولاد خود توقع داری. سقراط

خشم و غضب را به درگاه مردان با اراده راهی نیست. سقراط

من جزء یک چیز، چیزی نمی دانم و آن این است که هیچ نمی دانم. سقراط

هیچ کس از قلب شما نزدیکتر به خودتان نیست، بنابراین از کسانی که قلب پاک شما ایشان را به خو د نمی پذیرد اجتناب نمایید. سقراط

برای دوست خود یک دفعه تمام محبت خود را ظاهر نکن.زیرا هروقت اندک تغییری مشاهده کرد تورا دشمن خود می داند. سقراط

پیش تمام دشمنان به نزدیک ترین دشمن خود که زبان است، توجه داشته باش. سقراط

دلبستگی انسان به زندگی نیست، به خوبی آن است. سقراط

زیبایی بدون عفت و فضیلت چون گلی خوش رنگ ولی بی عطر است. سقراط

داروی خشم خاموشی است. سقراط

لازمه قضاوت، شکیبایی به هنگام شنیدن،تأمل به هنگام گفتن، بصیرت به هنگام رسیدگی و بی طرفی به هنگام قضاوت است. سقراط

از مرگ نترسید زیرا تلخی آن از ترس از آن است. سقراط

دنیا به آتش افروخته ماند که چون زیاده طلب کنی سوخته می شوی و چون به قدر حاجت برگیری با فروغ آن راه را از چاه بازشناسی. سقراط

 

سخنان ناب شکسپیر


شیطان برای رسیدن به مقصودش به کتاب آسمانی هم استناد می کند.   ویلیام شکسپیر

گوش هایت را به همه بسپار اما صدایت را به عده ای معدود.   ویلیام شکسپیر

به افکارت زبان نده.   ویلیام شکسپیر

ظرف که خالی باشد صدای بیشتری دارد.   ویلیام شکسپیر

دوران طلایی پیش روست نه پشت سر.   ویلیام شکسپیر

اگر اشکی داری آماده شو تا آن را فرو بریزی.   ویلیام شکسپیر

ماه زده [دیوانه]، عاشق و شاعر از یک قماشند: هر سه اهل خیال.  ویلیام شکسپیر

محتوای جاه طلبی به مثابه سایه رؤیاست.   ویلیام شکسپیر

هنوز هنری خلق نشده که افکار را از روی صورت بازسازی کند.  ویلیام شکسپیر

هر کس باید با شکیبایی نتیجه رفتارش را تحمل کند.  ویلیام شکسپیر

نه خوب است و نه بد؛ فکر ماست که از آن خوب یا بد می سازد.   ویلیام شکسپیر

زندگی به اندازه یک داستان تکراری که گوش گنگ مرد خواب آلود را می آزارد خسته کننده است.  ویلیام شکسپیر

مثل امواج که به سوی ماسه های ساحل شتابانند لحظات ماست که برای رسیدن به پایان بیقرارند.   ویلیام شکسپیر

ای خدا، ای خدا! تا کی اسیر پلیدی [ناشی از] دروغ بمانیم.   ویلیام شکسپیر

عشق جوانتر از آن است که بداند وجدان چیست.   ویلیام شکسپیر

دختران هیچ نمی خواهند جز شوهر و وقتی به دست آوردند همه چیز می خواهند.   ویلیام شکسپیر

هر که سرگیجه دارد فکر می کند دنیا دور خودش می چرخد.   ویلیام شکسپیر

آدم ها پنجره را به روی طلوع خورشید می بندند.   ویلیام شکسپیر

غرورم با ثروتم از دست رفت.   ویلیام شکسپیر

چه غم شیرینی است جدایی.   ویلیام شکسپیر

زندگی داستانی است که یک ابله تعریف می کند؛ پر از غوغا و هیاهو اما نامفهوم.  ویلیام شکسپیر

زندگی کمدی است برای کسی که فکر می کند و تراژدی است برای کسی که احساس می کند.   ویلیام شکسپیر

اگر غبطه خوردن به عزت و شرافت گناه است پس من مجرم ترین روح زمینم.

  ویلیام شکسپیر

چیزی نداشته باشی؛ چیزی برای از دست دادن نداری.   ویلیام شکسپیر

ظن و گمان همیشه در کمین ذهن گناه آلود است.   ویلیام شکسپیر

جهنم خالی است چون همه دیوها اینجا هستند.    ویلیام شکسپیر

مگر پرتو شمع تا کجا می رسد؛ مرگ خوب هم در این دنیای حرف نشنو همین قدر می درخشد.   ویلیام شکسپیر

من در قید خوشنودی تو، با جوابی که می دهم، نیستم.   ویلیام شکسپیر

اگر انجام دادن، به اندازه دانستن نیک از بد آسان بود، نمازخانه ها کلیسا بودند و کلبه درویشان قصر پادشاهان.   ویلیام شکسپیر

اگر توانستی با نگاه به بذرهای زمان بگویی کدام جوانه می زند و کدام نمی زند، بعد با من حرف بزن. ویلیام شکسپیر

 

سخنان ناب بزرگمهر

بزرگمهر

ستوده و نیک فرجام کسی است که دادگر و نیکنام و در کردار و گفتار به هنجار باشد . بزرگمهر

آنچه دلخواه همه است جز تن درستی نیست ، که اگر کسی روزی از آن محروم شد آرزویی جز بدست آوردنش ندارد . بزرگمهر

فر و شکوه زمانی فزونی می یابد که دانا نزدمان ارجمند باشد ، و کام بدخواه را به زهر بی اعتنایی بیالایم . بزرگمهر

برترین دانش ها یزدان پرستی است . بزرگمهر

دانایان روشندل می دانند که دوران زندگی دراز نیست ، تن آدمی از این جهان است و روان از سرای دیگر . بزرگمهر

دل در آرزوی آنچه دسترسی بدان متصور نیست نباید بست ، از آنکه مایه رنج تن و بلای جان است . بزرگمهر

کسی در شمار دانایان است که بر آنچه از دستش رفته افسوس نخورد ، از نایافته به رنج نباشد ، چون در طلب مرادی با سختی رویا رو شود سست نگردد و دل به ناامیدی نسپارد .بزرگمهر

خود را با هوس نزدیک مکن که خرد از تو روی بر می تابد . بزرگمهر

اگر خرسند و رضا باشی زندگی به دلخواه می سپاری . بزرگمهر

در آیین خرد در هر کاری اندیشه باید . بزرگمهر

برای آدمی دشمن دانا از دوست نادان بهتر است . بزرگمهر

دیو کین و دیو سخن چینی گزنده است . سخن چین هرگز جز به دروغ لب نمی گشاید . گفتارش همیشه بی فروغ است .دو روی و سخن چین از مهر یزدان بی بهره اند و از او در هراسند . بزرگمهر

هرکس گوش نصیحت نیوش داشته باشد ، و دل به آموختن بسپارد ، بسا سخنان سودمند که از دانایان بشنود . بزرگمهر

کسی که زبانش را از بد گفتن باز دارد ، و دل هیچ کس را به گفتن سخنان زشت نیازارد .بزرگمهر

به نزدیک خردمندان چهار چیز بر پادشاهان عیب است : ترسیدن در میدان جنگ ، گریز از بخشندگی ، خوار داشتن رای خردمندان ، شتابزدگی و نا آرامی و بیقراری در کارها . بزرگمهر

سخنی که سودی در آن نیست نگفتن بهتر ، چه سخن بی سود در مثل مانند، آتشی است که دودش بسیار و گرمی و فروغش سخت اندک باشد . بزرگمهر

برای نادان پیرایه ای سزاورتر و زیباتر از خاموشی نیست . بزرگمهر

فرخنده روزگار کسی است که اهرمن او را از راه راست بیرون نبرد و همواره بی گناه زندگی کند . بزرگمهر

کسی که به حکمت پروردگار معتقد و خستو باشد به بد ونیک روزگار نمی پردازد چنین بنده ای در پرستیدن یزدان بیشتر می کوشد و از بد سکالی و پیروی دیوان می پرهیزد ، ناکردنی نمی کند و از رنجه کردن بی گناهان بیزاری می جوید . بزرگمهر

نام جستن بی دلیری میسر نمی گردد ، و زمانه از بددلان بیزار است . بزرگمهر

اگر شاه به تو مهربان باشد دلیر و گستاخ مشو ، از آنکه طبع شاه چون آتش است و دل شیر از آن می هراسد . بزرگمهر

اگر کوه با همه سنگینی و عظمت و صلابت که وی راست فرمان شاه را سبک دارد تیره رای خیره سری بیش نیست . بزرگمهر

به هنگام نبرد هوشیار و نگهدار تن خویش باش . چون دشمن در برابر تو ایستاد بر آشفته مشو و تدبیر نیکو کن . بزرگمهر

دل کسی که خاطر شاه دادگر از او مکدر باشد جایگاه دیو است . بزرگمهر

هر کس را سرنوشتی مقدر است . یکی روز و شب در طلب سربلندی و سروری به جان می کوشد و بهر ه اش جز خستگی و فرسودگی و نامرادی چیزی نیست . به تعبیر دیگر در کنار چشمه روشن و گوارا تشنه می ماند. از سوی دیگر بی هنری بختیار ، بی آنکه تن به کار و کوشش بسپارد ، روزگار بر او می خندد و از همه گونه آسایش و آرامش برخوردار می گردد . پروردگار چنین خواسته و تدبیر بر تقدیر کارگر نمی افتد . بزرگمهر

دانش برترین داده های یزدان پاک است . خردمند همیشه سرور است . بزرگمهر

هر که تن درست و نیرو دارد هرگز سخن نادرست نمی گوید . دروغگویان همه بیمار و ناتوان و زبون اند . بزرگمهر

آنکه طالب آسایش جان و تن است باید شکیبا و بردبار باشد ، در دوستی و داد و ستد با مردم کژی و کاستی و فریبکاری نکند . چون گناهی از کسی بیند و بر او دست یابد ببخشد ، و کینه خواه و تیز خشم و دشمن سوز و نا بردبار نباشد . بزرگمهر

آنکس بر خویشتن نگهبان دارد که برای رسیدن به هوس و آرزوهای کوچک قدر نیکخویی و جوانمردی را نشکند ، و اگر فزونی و کامیابی بد روزگار را دید تن به پستی و زبونی نسپارد .بزرگمهر

بخشنده نیکخوی آن کس است که به بخشش جانش را آراسته گرداند . دور از جوانمردی است که بخشنده بر آن کسی که چیزی به او داده یا خیری رسانده منت نهد . بزرگمهر

ده چیز بر ده گروه خاصه بر دانش پژوهان نکوهیده است : دروغ گفتن به فرمانروا ، سپهبدی که زر بر سپاه خویش نپراگند ، مرد سپاهی که از پیکار بهراسد ، دانشمندی که چون چیزی در نظرش مطبوع افتد دل به هوس سپارد و از گناه نترسد ، پزشکی که خود بیمار و دردمند شود . تنک مایه ای که به دروغ به سرمایه و دارایی خویش نازد ، سفله ای که بر هر کس که چیزی دارد رشک برد ، خردمندی که زود خشم بود ، و به چیز کسان طمع ورزد ، کسی که رهنمایی از نادان امید دارد ، و آنکه کارگاه و یا بنیادی عظیم را به کاهلی سپارد ، و بی خردی که خردجوی نباشد . بزرگمهر

آدمی باید از گناه بپرهیزد ، هر چه را به خویش نمی پسندد به دوست و دشمن خود روا ندارد .بزرگمهر

خرد بر سر جان چون افسری تابنده است و مدارا و مهربانی به قدر همسنگ خرد است .بزرگمهر

آنکه به خداوند پاک و مهربان بیش از دگران امید و بیم بسته است ، بیش از همه در خور ستایش است . بزرگمهر

روشندل و نکته دان کسی است که سخنان کوتاه و پر معنی بگوید . بزرگمهر

دل اهل دانش وقتی شاد می گردد که بردبار بوده و مردم بی شرم را به خویش نزدیک نکند .بزرگمهر

زورمندترین و پر گزنده ترین اهرمن آز است ، که دیوی است ستمکار و دیر ساز . بزرگمهر

خردمند هرگز غم آنچه را از دستش رفته نمی خورد ، حتی اگر عزیز ترین کسش مرد و وی را به خاک سپرد ، شکسته غم و درد نمی گردد ، دیگر آنکه مرد خردور از نادیدنیها چنان دل می کند که باد از بید می گذرد . بزرگمهر

پادشاهان مردم دوست برگزیدگان پروردگارند . بزرگمهر

مال هم مایه سربلندی و آسایش است ، و هم سبب خواری و پریشانی . اگر به آیین خرد صرف شود آفریننده شادی و برآورنده نام نیک است ، اما اگر بنهند و نخورند یا چنانکه باید بکار نبرند بهای سنگ و گوهر شاهوار یکی است . بزرگمهر

 

سخنان ناب انیشتن

انیشتن

تخيل مهتر از دانش است. علم محدود است اما تخيل دنيا را در بر ميگيرد. انيشتن

سعي نكن انسان موفق باشي بلكه سعي كن انسان ارزشمندي باشي. انيشتن

سخت ترين كار در دنيا درك [فلسفه]ماليات بر درآمد است. انيشتن

سه قدرت بر جهان حكومت ميكند: 1-ترس 2-حرص 3-حماقت. انيشتن

علم زيباست وقتي هزينه گذران زندگي از آن تامين نشود. انيشتن

مسائلي كه به دليل سطح فعلي تفكر ما بوجود مي آيند نميتوانند با همان سطح تفكر حل گردند. انيشتن

من با شهرت بيشتر و بيشتر احمق شدم. البته اين يك پديده نسبي است. انيشتن

مهم آن است كه هرگز از پرسش باز نايستيم. انيشتن

هيچ كاري بر انسان سخت تر از فكر كردن نيست. انيشتن

دين بدون علم كور است و علم بدون دين لنگ است. انيشتن

به آينده نمي انديشم چون بزودي فرا خواهد رسيد. انيشتن

خدا، شير يا خط نميكند. انيشتن

خداوند زيرك است اما بدخواه نيست. انيشتن

ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

codebazan

codebazan