گیرم بازم بیایی از عاشقی بخونی گیرم تا دنیا دنیاست بخوای پیشم بمونی روز غمم نبودی خوشیت با دیگران بود منو به کی فروختی اون از ما بهترون بود گیرم بازم بیایی از عاشقی بخونی گیرم تا دنیا دنیاست بخوای پیشم بمونی روز غمم نبودی خوشیت با دیگران بود منو به کی فروختی اون از ما بهترون بود میخوای بیای بیا ولی حیف حیف دیگه خیلی دیره حالا که خاطراتت یکی یکی میمیره کی گفته بود که تنهام وقتی تو رو ندارم بازم می گم بدونی منم خدایی دارم برگشتی اما انگار تو باختی توی بازی غرورتم شکستم به چیت داری می نازی غرورتم شکستم به چیت داری می نازی برگشتی اما انگار تو باختی توی بازی غرورتم شکستم به چیت داری می نازی گیرم بازم بیایی از عاشقی بخونی گیرم تا دنیا دنیاست بخوای پیشم بمونی روز غمم نبودی خوشیت با دیگران بود منو به کی فروختی اون از ما بهترون بود …
.gif)
شنیدم ازدواج کردی از هرکی که پرسیدم ولی باور نمی کردم تا با چشم ِ خودم دیدم نگاش کردم با دقت که چی پوشیده واسه تو دیدم چه ساده میدزده با لبخندش حواس ِ تو نزاشتم هیچ عیبی روش نگفتم بی لیاقت بود نتونستم با اینکه ته ِ قلبم حسادت بود شاید کنار ِ اون خوبی بهت میبخشه خاطر جم تمام ِ اون.چیزایی که نداشتم یا نتونستم تا استخونم و لرزوند هوای ِ این شبای ِ سرد با هیچ دین و دعایی هم نمیشه دردم و کم کرد دیگه هرگز نمی بینی نیاز به امتحانم نیست کسی که عاشقش بودم میدونم نگرانم نیست نزاشتم هیچ عیبی روش نگفتم بی لیاقت بود نتونستم با اینکه ته ِ قلبم حسادت بود
.gif)
کاش میشد رو به روت وایسم واین جمله رو بگم... کاش بودی... حالا به کی تبریک بگم؟؟؟ واسه کی جشن بگیرم؟؟؟ کاش اینجوری نبود...کاش زندگی یه جور دیگه بود... کاش رفتنی نبود......کاش میشد نوار زندگی رو عقب اورد کاش میشد گذشته هارو خرید...کاش میشد از دنیا پسشون گرفت کاش میشد درو ببندی و نذاری عزیزات از زندگیت بیرون برن دلــــــــــــم تنگته تیر و هوا خیلی گرمه ولی سرمای نبودنت حس میشه یه وقتایی خاطره های بد میشن دلیل خنده ات و خاطره های خوب اشکتو درمیاره دلـــــــــــم تنگه
سیمین بهبهانی
دیدمتـــ دیدمتـــ ولی افســـوس که تـــــــــو دیگر نه آنچنــــــــان بودی
من خـــــزان دیده باغ درد انگیــــــــز تو خزان دیده باغبـــــــان بودی !
پنجه ی غـــــــــول سرکش ایام زده بر چهــــــــر تو شیـــــــــاری چند
مخمل گیســـــــــوی سیاه مــــــــــــرا دوخته با سپیـــــــــدی تاری چتد
سال ها رفتـــ و ســــــــــال های دگر باز چون از کنــــــــــار هم گذریم
همچنـــــــان خسته از طلبـــ شاید سوی مقصــــــــود خویش ره نبریم
براي عشق تمنا كن ولي خار نشو. براي عشق قبول كن ولي غرورتت را از دست نده . براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو. براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه. براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن . براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير . براي عشق وصال كن ولي فرار نكن . براي عشق زندگي كن ولي عاشقونه زندگي كن . براي عشق بمير ولي كسي رو نكش . براي عشق خودت باش ولي خوب باش
اگه پرسید ازت هنوز تو فکرمی بخندُ بهش بگو یه تجربه بودم همین اگه پرسید تاحالا واسه من گریه کردی بگو نه ولی بگو گریه کردم که برگردی حواست نیست چقدر خرابُ داغونم بدون تو تکُ تنها نمیتونم چرا انقدر کنار اون تو آرومی نگو از گریه هام چیزی نمیدونی حواست نیست به این حالی که من دارم حواست نیست که من چقدر دوست دارم حواست نیست همش گریه شده کارم نفهمیدی من اونم که تورو تنهات نمیزارم بهش نگو یه سالُ ما باهم زندگی کردیم نگو یه روز نبودم یه عمر گریه میکردی بهش نگو که گفتی زندگی بی من نمیشه قسم خوردی بمونی تا همیشه
سعید بیابانکی
نه تنهــــــــا شکل چشمــــــــان تــــــــو رومیستـــ
که ارقــــــــــام خلافتـــ هــــم نجـــــــــومیستـــ
دلتـــ مصــــــــــداقی از نشــــــــر اکاذیبـــ
تنتـــ تشــــــویش اذهان عمومیستـــ !
فروغ فرخزاد
ز شهـــــر نور و عشق و درد و ظلمتـــ
سحـــــرگاهی زنی دامن کشــــــان رفتـــ
پریشــــــان مرغ ره گم کرده ای بــــــود
که زار و خسته سوی آشیــــــــان رفتـــ
کجا کس در قفـــــایش اشکــ غم ریختـــ
کجـــــــا کس با زبــــــانش آشنـــــــا بود
ندانستنـــــــــد این بیگــــــــانه مـــــــردم
که بانگــ او طنیـــــــــن ناله ها بــــــــود
کنـــــــون این او و این خاموشی ســــرد
نه پیغــــــــــــامی نه پیکــ آشنـــــــــــایی
نه در چشمی نگـــــــــاه فتنه ســــــــازی
نه آهنگــ پر از مــــــــــوج صـــــــــدایی
تا حرف عشق میشه من میرم / من سخت از این حرفها دورم منم یه روز عاشقی کردم / از وقتی عاشق شدم این جورم دار و ندارم پای عشقم رفت / چیزی نموند جز درد نامحدود این جای خالی که توی سینه ام هست / قبلاً یه روزی جای قلبم بود این روزگار بد کرده با قلبم / کم بوده از این زندگی سهمم دلیل میبافم برای عشق / برای چیزی که نمی فهمم از آدمهای شهر بیزارم / چون با یکیشون خاطره دارم به من نگو با عشق ، بی رحمی / من زخم دارم تو نمیفهمی غریبه ام با این خیابونها / من از تمام شهر بی زارم از هر چی رابطست می ترسم / از هر چی عشق من طلبکارم همین که قلب تو مردّد شد / در دل من خاطره ای رد شد از وقتی عاشقش شدم ترسیدم / از وقتی عاشقش شدم بد شد
فروغ فرخزاد
آن روزها رفتنـــــــد
آن روزهـــــای برفی خامـــــوش
کـــــــز پشتـــ شیشـــــه در اتـــــــاق گرم
هر دم به بیــــــــرون خیــــــــره می گشتــــــــم ...
من دلم ميخواهد خانهاي داشته باشم پر دوست، كنج هر ديوارش دوستهايم بنشينند آرام گل بگو گل بشنو...؛ هر كسي ميخواهد وارد خانه پر عشق و صفايم گردد يك سبد بوي گل سرخ به من هديه كند. شرط وارد گشتن شست و شوي دلهاست شرط آن داشتن يك دل بي رنگ و رياست... بر درش برگ گلي ميكوبم روي آن با قلم سبز بهار مينويسم اي يار خانهي ما اينجاست تا كه سهراب نپرسد ديگر " خانه دوست كجاست؟ "
.gif)
آینده مون آینده ای روشن حرف جدائی رو نزن با من فردای خوبی پیش رومونه دنیا به رفتار تو مدیونه حالا که خوبیت عاشقم کرده این عاشقه دور تو می گرده از هرکس و هرچیز بهتر باش با من از این هم مهربونتر باش ترکم نکن من بی تو بیمارم دیوونه وار دوست دارم من پیشتم تنهات نمی ذارم تا با منی هیچکی نمی تونه قلب تورو از غم بلرزونه تا با منی پشت سرت کوهه روزای تو بی درد و اندوهه هرچی که تو دستامه می بخشم دنیای من شعرامه می بخشم می بخشم از عمرم به تو حتی وقتی نباشی میرم از دنیا ترکم نکن من بی تو بیمارم دیوونه وار دوست دارم من پیشتم تنهات نمی ذارم ........................................ توی دلم جز عشق تو علاقه ای رواج نیست انقدر هوامو داری که اکسیژن احتیاج نیست کنار تو من فاتح تقدیر این زندگیم بعد از یه عمر تازه دارم با تو میفهمم که کیم این پای هم موندمون فراتر از تعهده قلمرو احساس ما بیشتر از عشق شده وقتی که آرامش تو جهانمو تسخیر کرد تمام رویاهامو این حضور تو تعبیر کرد تو بهترین شرایطم حالمو بهتر میکنی تجربه ی بهشت رو واسم میسر میکنی کنار تو هر یه نگاه مثل یه شعر فاخره نگاه من نگاه تو، چه خوبه این مشاعره کنار تو انگار جهان منو رعایت میکنه برای آرامشم این حضور کفایت میکنه حضور تو مصوب نفیس ترین خاطره هاست روزی که بی تو سر بشه برای من بی محتواست ......................................... بارون گرفته حالمو قفس شکسته بالمو پُر از خیالتم هنوز اَزم نگیر خیالمو نگاه مهربونت از همیشه مهربون تره یه جوری زل زدی بهِم که فکرت از سرم نره می خوام تو خیسیِ چشات گلایه هامو حل کنی به تلخیا بخندی و شبو پُر از عسل کنی باید منو جا بذاری حتی اگه دلت نخواد مثل موهای گندمیت منو بده به دستِ باد همیشه من موندنیم همیشه تو مسافری به موندنِ تو.دلخوشم تو هم فقط می خوای بری ........................................... ببین تمام من شدی اوج صدای من شدی بت منی، شکستمت وقتی خدای من شدی ببین به یک نگاه تو تمام من خراب شد چه کردی با سراب من که قطره قطره آب شد به ماه بوسه میزنم به کوه تکیه میکنم به من نگاه کن ببین به عشق تو چه میکنم؟ به ماه بوسه میزنم به کوه تکیه میکنم به من نگاه کن ببین به عشق تو چه میکنم؟ منو به دست من بکش به نام من گناه کن اگر من اشتباهتم همیشه اشتباه کن نگو به من گناه تو به پای من حساب نیست که از تو آرزوی من به جز همین عذاب نیست هنوز میپرستمت هنوز ماه من تویی هنوز مومنم به این تنها گناه من تویی به ماه بوسه میزنم به کوه تکییه میکنم به من نگاه کن ببین به عشق تو چه میکنم ؟ به ماه بوسه میزنم به کوه تکییه میکنم به من نگاه کن ببین به عشق تو چه میکنم ؟
.gif)
روزگارا:
تو اگر سخت به من میگیری،
با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،
گرچه دلگیرتر از دیروزم،
گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،
لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست
زندگی باید کرد...!
هوشنگ ابتهاج
امشبـــ به قصــــــه ی دل من گـــــــوش می کنی
فردا مــــــــــرا چو قصه فرامــــــــــوش می کنی
این در همیشـــــــه در صدفــ روزگــــــار نیستـــ
می گویمتـــ ولی تــــــــــو کجــــــا گوش می کنی
دستم نمی رســــــــد که در آغـــــــــوش گیرمتـــ
ای مــــــاه با که دستـــ در آغـــــــــوش می کنی
در ســــــاغر تو چیستـــ که با جرعه ی نخستـــ
هشیــــــــار و مستـــ را همه مدهـــوش می کنی
گـــر گوش می کنی سخنی خــــــــوش بگویمتـــ
بهتــــــــر ز گوهری که تـــــو در گوش می کنی
جام جهـــــــــان ز خون دل عاشقـــــان پر استـــ
حرمتـــ نگــــــاه دار اگرش نــــــــــوش می کنی
سایه چو شمع شعله در افکنــــــــده ای به جمع
زین داستـــــــان که با لبـــ خامـــــــوش می کنی
این روزا دیگه ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺳﯿﮕﺎﺭِﺕ ﮔﺮﻭﻥ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺎ ﺍﺭﺯﻭﻥ
ﭘﺎﯾﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺎ ﮐﻮﺗﺎﻩ ..
ﺷﯿﮏ ﻣﺜﻞ ﻣﺎﺭﻟﺒﻮﺭﻭ ﺑﺎﺷﻪ ﯾﺎ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﺜﻞ ﺍِﺷﻨﻮ !
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﺳﯿﮕﺎﺭ ..
ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﺴﻮﺯﯼ
ﺁﺧﺮﺵ ﺟﺎﺕ ﺯﯾﺮِ ﭘﺎﺷﻪ ..
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻣﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻨﻪ
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻓﻘﯿﺮ
ﻣﺎﻧﮑﻦ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﮐﻮﺗﻮﻟﻪ ..
ﻣﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﯾﺎ ﻧﺎﻣﺮﺩ !
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﯽ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﭼﯽ ﺑﻮﺩﯼ ..
ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﺑﺴﻮﺯﯼ
ﺁﺧﺮﺵ ﺟﺎﺕ ﺯﯾﺮِ ﭘﺎﺷﻪ…
محمد اقدام
آخـــــــــــرین بار که من از ته دل خندیــــــــــدم
علتــــــــش پول نبـــــــــود ...
انعکــــــــاس جوکــ هر روز نبـــــــــود ...
علتش چهــــــــــره ی ژولیـــــــــده ی یکــ دلقکــ
یا زمین خــــــــــوردن یکــ کور نبـــــــــود ...
من به "من" خندیــــــــــدم !
که چــــــــــو یکــ دلقکــ گیـــــــــج
نقـــــــــش یکــ خنـــــــــده به صورتـــ دارم
و دلم می گریــــــــــــد ... !
حامد عسگری
شــــــــال قرمز ســــــــــر نکن
من را هـــــــــــوایی تر نکن
گــــــــــاوها با رنگــ قــــــــــــرمز زود قـــــــــاطی می کنند !
احسان پرسا
تــــــــو نیستی و خیـــــــــابان بدون تو ســـــــــرد استـــ
و کافـــــــــه ها که ندارند میز یکـــ نفــــــــــره ...
نجمه زارع
پشتـــ دیـــــــوار همین کــــــــوچه به دارم بزنیـــــــــد
من که رفتم بنشینیــــــــد و هوارم بزنیـــــــــد
باد هم آگهـــــــــی مرگــ مـــــــــــرا خواهــــــــــــد برد
بنویسیـــــــد که "بد بودم" و جــــــــارم بزنید
من از آییــــــــــن شما سیـــــــــر شدم سیـــــــــر شدم
پنجه در هر چه که من واهـمه دارم بزنیــــــد
دستـــ هایم چقـــــــــــدر بود و به دریا نرســـــــــید؟!
خبـــــــر مرگــ مرا طعنـــــــــــه به یارم بزنید
آی! آن ها ! که به بی برگــــــــی من می خنــــــــدید!
مرد باشید و بیـــــــــایید و کنـــــــــــارم بزنید...
مونا مسعودی
با برگــ هـــــــــا آرام می افتــــــــم !
بی حـــــــرف از پاییـــــــــز چشمانتـــ ...
احمد شاملو
تمــــــــام الفاظ جهـــــــــان را در اختیــــــــار داشتیم
و آن نگفتیـــــــــم که به کار آیــــــــد
چرا که تنهـــــــــا یک سخن در میـــــــــانه نبود
آزادی ...
ما نگفتیم ... تـــــــــــو تصویرش کن !
قیصر امین پور
افتــــــــاد ...
آنســــــان که برگــ
"آن اتفـــــــاق زرد" می افتد
افتــــــــاد ...
آنســــــان که مرگــ
"آن اتفـــــــاق سرد" می افتد
اما او سبــــــــز بود و گرم که
افتــــــــاد !
سهراب سپهری
دنگــ ... دنگــ ...
ساعتـــ گیج زمــــــــان در شبـــ عمـــــــر
می زنــــــــــد پی در پی زنگــ
زهــــــــر این فکر که این دم گـــــــذر استـــ ...
می شــــــــود نقش به دیــــــــوار رگــ هستی من ...
لحظه هــــــــــا می گذرد
آنچه بگذشتـــ نمی آیـــــــــد باز
قصه ای هستـــ که هرگز دیگـــــــــر
نتوان شد آغـــــــــاز ...
فریدون مشیری
تـــــــــو بخواه...
پاسخ چلچلـــــــه ها را تـــــــــو بگو!
قصه ی ابر هـــــــــوا را تو بخـــــــــوان!
تــــــــو بمان با من تنهـــــــــا تو بمان!
در دل ســــــاغر هستی تو بجــــــــوش
من همین یکــ نفس از جرعه ی جـــــــــانم باقیستـــ
آخرین جرعه ی این جـــــــــام تهی را تو بنــــــــوش...
علیرضا بدیع
به اشتیــــــــاق تو جمعیتیستـــ در دل من
بگیــــــر تنگــ در آغوش و قتل عامم کن !
کاظم بهمنی
مـــــــــادرم بعد تو هی حـــــــــــال مرا می پرسد
مـــــــــادرم تابـــ نـــــدارد غم فــــــــــرزندش را
عشق با این که مرا تجــــــــــزیه کردستـــ به تو
به تو اصـــــــــرار نکردستـــ فراینــــــــــدش را
قلبـــ من موقع اهــــــــدا به تـــــو ایراد نداشتـــ
مشکل از توستـــ اگر پس زده پیـــــــــوندش را
حفظ کن این غــــزلم را که به زودی شــــــــاید
بفرستند رفیقــــــــان به تو این بنــــــــــدش را :
"منم آن شیخ سیـــــــــه روز که در آخرعمــــر
لای موهای تـــــــــو گم کرد خـــــــــداوندش را"
اردلان سرفراز
روح آواره ی من بعـــــــــــد از من
کولی در به در صحــــــــــراهاستـــ
می رود بی خبــــــــــــر از آخر راه
همچنـــــــــان مثل همیشه تنهاستـــ ...
فروغ فرخزاد
آه چه آرام و پر غـــــــــــرور گذر داشتـــ
زنـــــــــدگی من چو جویبــــــــــار غریبی
در دل این جمعـــــــــه های ساکتـــ و متروکــ
در دل این خـــــــــــانه های خالی دلگیــــــــــر
آه چه آرام و پر غـــــــــــرور گذر داشتـــ ...